رانندگی در حالت مستی، مطابق بند «ب» ماده 10 قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی، مصداق یکی از تخلفات رانندگی است.
با توجه به آمار، بسیاری از تصادفات رانندگی در اثر استفاده از مشروبات الکلی و یا استعمال مواد مخدر یا روانگردان بوده است. در اغلب کشورهایی که مصرف مشروبات الکلی آزاد است هم رانندگی در حالت مستی جرم محسوب شده و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی رانندگی در مستی و مجازات آن میپردازیم.
روشهای تشخیص استعمال مشروبات الکلی
در صورتی که راننده مشروبات الکلی مصرف کرده باشد، پلیس راهنمایی و رانندگی با روشهایی مانند دستگاههای تشخیص مصرف مشروبات الکلی، آزمایش خون و آزمایش ادرار متوجه میشود که راننده از مشروبات الکلی یا مواد مخدر و روانگردان استفاده کرده است. در صورتی که برای پلیس روشن شود که راننده در حین رانندگی مست بوده، راننده مجرم و دستگاه قضایی او را مجازات خواهد کرد.
اگر رانندهای حین رانندگی در حالت مست باشد در میزان مجازات وی تاثیری دارد؟
رانندگی در حالت مستی متضمن دو نوع مجازات است. نخست مجازات شرب خمر و دیگری تشدید در مجازات رانندگی. به این معنا، فردی که در حالت مستی، رانندگی میکند علاوه بر جریمه دومیلیون ریالی، گواهینامهاش ۶ ماه ضبط میشود و این متخلفان به مراجع قضایی معرفی میشوند. مجازات راننده مست اگر هنگام رانندگی مرتکب جرم شود اما این جرم با تصادف همراه نباشد به مجازات در تخلف رانندگی و مجازات شرب خمر محکوم خواهد شد؛ اما اگر راننده مست در حالت مستی، مرتکب تصادف شود به مجازات در تخلف رانندگی، مجازات شربخمر و مجازات صدمههای غیرعمدی محکوم خواهد شد.
مجازات رانندگی در مستی
۸۰ ضربه شلاق برای مصرف مشروبات الکلی
دادگاه چنانچه لازم بداند راننده متخلف را به مدت ۱ تا ۵ سال از رانندگی محروم میکند
اگر راننده مست باشد و جرم او منجر به تصادف نشود به مجازات تخلف از مقررات رانندگی و مجازات مصرف مشروبات الکلی محکوم خواهد شد
اگر راننده در حالت مستی، مرتکب تصادف شود به مجازات در تخلفات رانندگی، مجازات مصرف مشروبات الکلی و مجازات صدمات غیرعمدی محکوم خواهد شد
به طور مثال کسی که در حالت مستی رانندگی کند و دیگری را به صورت غیرعمد بکشد این فرد علاوه بر اینکه به ۸۰ ضربه شلاق محکوم میشود، برای رانندگی در حالت مستی به پرداخت دیه و مجازات حبس حداقل دو سال محکوم و همچنین به تشخیص دادگاه برای مدت یک تا پنج سال از حق رانندگی محروم میشود. در نوع مجازات بین مرتکب جرم در حالت مستی تفاوتی وجود ندارد، اما قانون بین افرادی که به سن مسئولیت کیفری نرسیدهاند با افرادی که مسئولیت کیفری دارند تفاوت قائل شده و در مجازات این افراد تخفیف در نظر میگیرد.
بیمهها خسارت ناشی از رانندگی در حالت مستی را پرداخت میکنند؟
براساس قانون، بیمه شخص ثالث باید خسارتهای ناشی از تصادفات را در هر شرایطی پرداخت کند و تفاوتی ندارد رانندگی بدون گواهینامه یا در حالت مستی، باشد. بیمههای شخص ثالث مکلف به پرداخت حق بیمه هستند زیرا شخص راننده بیمه نشده بلکه وسیله نقلیه بیمه شده است.
در قانون مجازات اسلامی قانونگذار به بررسی جرم جعل کارت نظام وظیفه پرداخته و مجازات جاعل یا مرتکب را حسب مورد بیان کرده است.
در قانون تعریف خاصی از جرم جعل ارائه نشده است و صرفا به بیان مصادیق این جرم بسنده شده است. مصادیق جرم جعل در ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامی بیان شده است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی جرم جعل کارت نظام وظیفه یا پایان خدمت میپردازیم.
جرم جعل کارت پایان خدمت چیست؟
در پاسخ به اینکه جرم جعل کارت پایان خدمت چیست؟ باید گفت زمانی که فرد جعل کننده به قصد فریب یا ضرر رساندن به دیگران میخواهد دروغ را جای حقیقت عنوان کند، یا زمانی که فرد اقدام به ساخت گواهی پزشکی جعلی کند و پزشک تصدیق نامهای جعلی را به فرد بدهد که بیان کننده معافیت از خدمت نظام وظیفه باشد جرم جعل محقق شده است.
مجازات جعل کارت پایان خدمت
مجازات جرم جعل کارت پایان خدمت بسته به اینکه خود فرد شخصا این جرم را مرتکب شده یا جاعل این عمل را انجام داده با مواقعی که پزشک تصدیق نامهای را خلاف واقع برای معافیت از نظام وظیفه فرد بدهد متفاوت است. به همین دلیل قانونگذار در قانون مجازات اسلامی این موارد را در مواد قانونی جداگانهای مطرح کرده است که در زیر به بررسی هر یک از آنها میپردازیم:
طبق ماده ۵۳۸ قانون مجازات اسلامی: اگر فرد شخصا برای معافیت خود از خدمت، اقدام به جعل کند یا توسط شخص دیگری برای فرار از خدمت دولت یا نظام وظیفه یا برای تقدیم به دادگاه، گواهی پزشکی به اسم طبیب جعل کند به حبس از ۶ ماه تا یک سال یا به سه تا ۶ میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد
طبق ماده ۵۳۹ قانون مجازات اسلامی: اگر پزشک یا طبیب تصدیق نامهای بر خلاف واقع درباره شخصی برای معافیت از خدمت در ادارات رسمی یا نظام وظیفه یا برای تقدیم به مراجع قضایی بدهد به حبس از ۶ ماه تا ۲ سال یا به سه تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد و هرگاه تصدیق نامه مزبور به واسطه اخذ مال یا وجهی انجام گرفته علاوه بر استرداد و ضبط آن به عنوان جریمه، به مجازات مقرر برای رشوه گیرنده محکوم خواهدشد
همچنین اگر پزشک برای دادن مدرک خلاف واقع از فرد پولی گرفته باشد باید آن مال را به عنوان جریمه پرداخت کند که هم به مجازات جعلکننده و هم مجازات رشوهگیرنده محکوم میشود.
یکی از مهمترین مسائلی که در خصوص جدایی یا طلاق زن و مرد ممکن است مطرح شود این است که حضانت فرزند بر عهده کیست؟
پس از جدایی والدین از یکدیگر فرزندان تا زمانی که خود قدرت انتخاب ندارند و یا سن آنها رسمیت قانونی نداشته باشد بنابر نظر دادگاه میبایست تحت حضانت یکی از والدین قرار بگیرد. این مورد میتواند با توجه به شرایط متغیر باشد؛ اما زمانی که فرزندان خودشان توانایی تصمیم گیری درباره چگونگی ادامه زندگی خود داشته باشند دادگاه و قانون این حق را به آنها خواهد داد که خودشان انتخاب کنند، که میخواهد برای ادامه زندگی تحت حضانت چه کسی باشند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی حضانت فرزند بعد از سن قانونی میپردازیم.
حضانت تا چه سنی میتواند وجود داشته باشد؟
حضانت به معنای نگهداری فرزند تا هر زمان که او به سنی برسد که توانایی زندگی بدون حمایت دیگران داشته باشد و نیازهای روحی و روانی روانی او در کنار آن فردی که حضانت او را برعهده دارد برطرف شود. اگر نیاز به تعیین کسی که حضانت فرزند میبایست برعهده داشته باشد قبل از سن هفت سالگی وجود داشته باشد؛ در هرصورت، به جز در مواردی که میتوان با توسل به آنها حق حضانت را سلب کرد، فارغ از جنسیت فرزندان بر عهده مادر خواهد بود. پس از این سن تا سن ۹ سالگی حق حضانت فرزند دختر بر عهده پدر و فرزند پسر نیز تا سن ۱۵ سالگی برعهده کسی خواهد بود که خود فرزند انتخاب کند. این مورد تعیین حضانت فرزندان تنها در شرایط طلاق و جدایی رخ نخواهد داد در شرایط مختلفی ممکن است که والدین در کتار یکدیگر زندگی نکنند که در آن شرایط این مورد میتواند مورد بحث قرار بگیرد.
حضانت فرزند بعد از سن قانونی
در مسائل دینی سن قانونی سنی به حساب میآید که به صورت کلی سن بلوغ بوده و این سن از سن مورد تایید که هجده سال است؛ کمتر است، بنابراین با استناد به ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی و هم چنین رای وحدت رویه در هیات عمومی دیوان عالی کشور، هنگامی که کودک به سنی که بر اساس شرع بالغ به حساب میآید رسیده باشد؛ میتواند از آن سن به صورت قانونی برای انتخاب و تعیین حضانت خود استفاده کند پس از ۹ سال قمری برای دختران و پس از ۱۵ سال قمری برای فرزندان پسر این حق به آنها داده خواهد شد تا تصمیم بگیرند با چه کسی به زندگی خود ادامه دهند. این انتخاب میتواند بین یکی از والدین آنها باشد یا تصمیم برای ادامه زندگی با یکی از اجداد در صورت امکان باشد. رسیدن فرزندان به سنی که خودشان میتوانند انتخاب کنند که با چه کسی زندگی کنند؛ منافاتی با ملاقات طرف دیگر ذی نفع در حضانت آنها ندارد و میتوان با ارائه درخواست برای ملاقات آنها به دادگاه و اعلام شرایط مورد نظر برای ملاقات این حق را طلب کند و این سن و قدرت تصمیم گیری فرزندان، نمیتواند مانع از داشتن این حق آنان باشد. دادگاه نیز با توجه به مصلحت کودک همچنان حکم و نظر خود را درباره این کار اعلام خواهد داشت.
جرم جیب بری را شاید بتوان شایعترین نوع سرقت محسوب کرد.
جرم جیب بری از جرایم بسیار رایج جامعه ما است. این جرایم علاوهبر خسارت مادی، خسارات روحی و گاه جسمی هم دارند. امروزه در مکانهای شلوغی مثل مترو، اتوبوسها، فروشگاهها، زیارتگاهها و… شاهد بروز جرم جیب بری به عنوان یکی از شایعترین نوع سرقت هستیم. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی مجازات جیب بری در قانون میپردازیم.
منظور از جرم جیب بری چیست؟
جیب بری نوعی از سرقت است که طی آن سارق، پول یا اشیاء قیمتی مثل طلا، موبایل و… را از جیب لباس شخص قربانی برمیدارد. مالباخته در هنگام جیب بری، متوجه دزدی نمیشود. جیببرها سرعت عمل بالایی دارند و گاهی از ترفندهایی مثل سوال پرسیدن یا تنه زدن برای ایجاد فرصت مناسب سرقت، استفاده میکنند.
مجازات جیب بری در قانون چیست؟
مطابق ماده ۱۶۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵، «هرکس مرتکب ربودن مال دیگری از طریق کیفزنی، جیب بری و امثال آن شود به حبس از یک تا پنج سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.» توجه به این نکته ضروری است که در صورت تکرار جرم سرقت، مجازات سارق حسب مورد حداکثر مجازات مقرر در قانون خواهد بود. در تکرار جرم سرقت در صورتی که سارق سه فقره محکومیت قطعی به اتهام سرقت داشته باشد، دادگاه نمیتواند از جهات مخففه درتعیین مجازات استفاده کند.
اگر جرم جیب بری همراه با آزار قربانی باشد یا سارق برای ارعاب از سلاح استفاده کند، چه مجازاتی در انتظار سارق است؟
اگر سرقت همراه با آزار قربانی باشد، خواه این آزار در حد کشیدن روی زمین باشد یا لگدزدن و… علاوه بر مجازات کلی جرم جیب زنی، بهموجب ماده ۱۵۵ قانون مذکور «هرگاه سرقت مقرون به آزار باشد، یا سارق مسلح باشد به حبس از سه ماه تا ده سال و شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم میشود و اگر جرحی نیز واقع شده باشد علاوه بر مجازات جرح به حداکثر مجازات مذکور در این ماده محکوم میشود.»
اگر قربانی جرم جیب بری شدید، لازم است چه اقدامی انجام دهید؟
در همان مکان بمانید و با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرید. در این مواقع اظهارات شاهدان صحنه کمک بزرگی به پرونده شما میکند. سپس به کلانتری یا دادسرای محل وقوع جرم مراجعه و شکایت کنید. محتویات جیب یا کیف خود و جزییات مال مسروقه را به دقت درج کنید. توصیف چهره سارق، بهخاطرسپردن پلاک موتورسیکلت یا خودرو سارق، فیلم دوربین مداربسته واقع در صحنه جرم و… از مواردی است که موجب سریعتر یافتن سارق میشود. کلانتری یا دادسرا، بعد از انجام مراحل قانونی، پرونده شما را به دادگاه کیفری ارسال میکند.
مرد نمیتواند با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند مگر اینکه با اجازه دادگاه باشد.
تا پیش از تصویب قانون حمایت از خانواده منعی برای چند همسری مردان وجود نداشت اما برای اولین بار در ماده ۱۴ این قانون، ازدواج مجدد مردان منوط به اجازه دادگاه شد و دادگاه هم تنها در صورتی میتوانست به مرد اجازه ازدواج مجدد دهد که اقدام به تحقیق از زن فعلی مرد و احراز تمکن مالی کند. ازدواج بدون اجازه دادگاه، میتواند برای مرد متاهل مجازات در پی داشته باشد. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی شرایط ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر میپردازیم.
مردها در چه صورتی میتوانند بدون رضایت همسر خود، مجددا ازدواج کنند؟
اگرچه با اصلاح قانون حمایت خانواده در سال ۱۳۹۱ ازدواج مجدد مردها حتی بدون اجازه همسر اول جرم تلقی نمیشود و طبق این اصلاحات دیگر مردها برای ازدواج مجدد نیازمند به کسب اجازه از دادگاه نیستند، اما قانون حمایت از خانواده در صورت وجود یکی از موارد زیر مردها را مجاز به ازدواج مجدد میداند:
عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی
عدم تمکین زن از شوهر
ابتلا زن به جنون یا امراض صعبالعلاج
محکومیت زن به حبس بیش از شش ماه
ابتلا زن به هر گونه اعتیاد مضر
ترک زندگی خانوادگی از طرف زن
عقیم بودن زن، یعنی زن توانایی فرزندآوری نداشته باشد
غایب مفقودالاثر شدن زن
آیا زنبعدازازدواج مجدد شوهرش میتواند بدون اذن او طلاق بگیرد؟
اگر مردی بدون اجازه و رضایت همسر اول خود دست به ازدواج مجدد بزند، چه ازدواج دائم و چه ازدواج موقت زن با اثبات ازدواج مجدد شوهرش میتواند به استناد بند ۱۲ شروط عقدنامه تقاضا طلاق کند. بند ۱۲ عقدنامه بیانگر این موضوع است که در صورتی که زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند یا به تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت ننماید، حق طلاق به زن واگذار خواهد شد. در اینجا زن علاوه بر اینکه میتواند طلاق خود را از همسرش بگیرد، بلکه میتواند مهریهی خود را نیز دریافت کند. اگر مرد در زمان انعقاد عقد نکاح بند ۱۲ عقدنامه را امضا نکرده باشد، دیگر این اختیار از زن ساقط است و زن تنها میتواند با اثبات عسر و حرج خود (شرایط بد زندگی بعد از ازدواج مجدد شوهرش)، به دادگاه تقاضای طلاق دهد.
تا زمان ادا شدن حقوق و دیون متوفی، تقسیم ارث امکانپذیر نیست.
نحوهی تقسیم ارث یکی از پیچیدهترین موضوعاتی است که در قانون مدنی به بررسی آن پرداخته میشود و قوانین مربوط به آن بسیار حساس و دقیق هستند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی نحوه تقسیم ارث میپردازیم.
موجبات انتقال ارث
از متوفی مالی به جا مانده باشد
باید بین مورث (متوفی) و وارث رابطه خویشاوندی وجود داشته باشد. این رابطه میتواند سببی یا نسبی باشد. در رابطه سببی، زوجیت دائم موجب ارث میشود، اما در رابطه نسبی نسبت فامیلی (خون) باعث به ارث رسیدن وارثان میشود
مورث فوت کرده باشد و وارث در زمان مرگ او زنده باشد. یعنی اگر وارث قبل از فوت مورث از دنیا رود، ورثه وارث هم از مورث ارث نمیبرند
جنینی که در شکم مادر است، به شرط آن که زنده به دنیا آید، از مورث خود ارث خواهد برد
اگر افراد طبقه اول زنده باشند، افراد طبقه دوم ارث نمیبرند و اگر اشخاص طبقه دوم زنده باشند، دیگر اشخاص طبقه سوم ارث نمیبرند.
افرادی که به موجب سبب ارث میبرند:
هر یک از زوجین که در حین فوت دیگری زنده باشد، جزء وارث سببی محسوب میشود. براساس ماده ۸۶۱ قانون مدنی، زنی که همسر دائمی مرد باشد و قبل از مرگ شوهرش زنده باشد، از او ارث میبرد و طبق قانون اگر دارای فرزند نباشند، یک چهارم و اگر فرزند داشته باشند، یک هشتم اموال شوهر به همسرش ارث میرسد و اگر تعداد همسران دائم متوفی بیش از یک تا چهار تا باشد، طبق ماده ۹۴۲ قانون مدنی، همان میزان یک هشتم اموال شوهر بین همسران او به نسبت مساوی تقسیم میشود
در صورت نبودن وارث برای متوفی، تعیین و تکلیف داراییهایش برعهده حاکم و دادگاه است
نحوه تقسیم ارث
میزان سهمالارث هر یک وراث براساس قانون تعیین شدهاست و هر شخصی به همان میزان ارث میبرد. در جداول زیر میزان سهمالارث هر یک از وراثان مطابق قانون مشخص شده است:
وارث
توضیحات
سهمالارث
مادر
اگر میت بیش از یک برادر یا فرزند نداشته باشد
میت دو برادر یا چهار خواهر یا فرزند داشته باشد
یک سوم
یک ششم
زوجه(زن)
اگر همسر فوت شدهاش فرزند نداشته باشد
اگر همسر فوت شدهاش فرزند داشته باشد
یک چهارم
یک هشتم
زوج(مرد)
همسر فوت شده زوج، فرزند نداشته باشد
همسر فوت شده زوج، فرزند داشته باشد
یک دوم
یک چهارم
وارث
سهم الارث
در صورتی که میت تنها یک فرزند دختر داشته باشد
یک دوم
اگر تنها یک خواهر پدری یا پدر و مادری داشته باشد
یک دوم
اگر میت دو دختر و بیشتر و بدون فرزند پسر باشد
دو سوم
در صورت داشتن دو یا تعداد بیشتری خواهر پدری یا پدر و مادری و بدون هیچ برادری
گاهی ورثه به دلیل شفاهی یا زبانی بودن وصیت متوفی از انجام موارد وصیت و پذیرش آن خودداری میکنند.
گاهی علی رغم اینکه شخص متوفی به طور شفاهی یا زبانی برای ورثه خود یا نزد دیگران وصیت به انجام کار یا وصیت به بخشش مالی کرده، ورثه از انجام دادن مورد وصیت به دلیل شفاهی یا زبانی بودن آن خودداری میکنند. تنظیم کردن یک وصیت نامه به شیوه صحیح و قانونی سبب میشود تا تکلیف بسیاری از امور مربوط به بعد از فوت شخص از جمله بدهی های وی و انجام امور مد نظر وی تعیین شده و برای ورثه نیز مشکلی ایجاد نشود. دراین نوشتار از مجله دلتا به بررسی اعتبار وصیت نامه شفاهی میپردازیم.
وصیت شفاهی یا لفظی چیست؟
یکی از انواع وصیت کردن که در عمل ممکن است به کرات مورد استفاده اشخاص قرار گیرد، وصیت شفاهی است که به آن وصیت کردن زبانی یا لفظی نیز گفته میشود. بنابراین در پاسخ به این سوال که وصیتنامه شفاهی چیست میتوان گفت وصیت شفاهی یا وصیت زبانی نوعی از وصیت کردن است که بر خلاف وصیت کتبی، روی فرم یا برگه خاصی نوشته نشده است و صرفا در جمع دیگران وصیت انجام شده و وصیت نامهای تدارک دیده نشده است. به عنوان مثال پدر در جمع اعضای خانواده خود برای بعد از فوت خودش وصیتی کرده و خانه، زمین یا ملکی از خود را به نفع یک یا چند نفر از فرزندانش وصیت میکند و در این خصوص وصیت نامهای نمینویسد.
اعتبار وصیت نامه شفاهی در دادگاه
بر اساس قانون امور حسبی، وصیت نامه باید طبق احکام و قواعد قانونی نگارش شده و به صورت وصیت رسمی، وصیت سری و وصیت خود نوشت تنظیم شود، در غیر اینصورت در مراجع رسمی معتبر نبوده و قابل پذیرش نیست. البته به موجب ماده ۲۹۴ همین قانون، اگر اشخاص ذی نفع در ارث متوفی، وصیت شفاهی یا لفظی متوفی را قبول و به صحیح بودن آن اقرار کرده باشند، وصیت شفاهی متوفی نیز صحیح و مورد قبول خواهد بود.
جرم افترا در صورتی رخ خواهد داد که فرد حتما به یک جرم منسوب گشته و فرد مرتکب قادر به اثبات این جرم نباشد.
افرادی هنگام مواجه شدن با دشواریها به سبب عدم کنترل بر خشم و ناراحتی خود، به اهانت و بعضا با سوءنیت جهت رسیدن به خواستههایشان به تهمت زدن و افترا به طرف مقابل اقدام میکنند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی جرم افترا و مجازات آن میپردازیم.
جرم افترا چیست؟
اگر شخصی فرد دیگری را منسوب به یک جرم کرده و اثبات آن جرم توسط شخص برای او مقدور نباشد، وی مرتکب جرم افترا شده است. جرم افترا به دو دسته فعلی و قولی تقسیم شده و مجازات هر یک متفاوت است. به این نکته توجه داشته باشید که در صورت مورد افترای قولی به شکل شفاهی قرار گرفتن، شخص شاکی موظف است مدارکی مبنی بر خدشهدار شدن اعتبار و آسیب وارده به خود را به دادگاه تسلیم کند.
مجازات جرم افترا
برای مرتکبان جرم افترا مجازات حبس به مدت یک ماه الی یک سال و محکومیت به ۷۴ ضربه شلاق در نظر گرفته شده است. لازم به ذکر است در صورت انتشار مطالب حاوی افترا به شکل چاپ شده، مرتکب به حبس به مدت دو ماه الی دو سال محکوم خواهد شد.
تفاوتهای میان جرایم افترا و توهین
جرم توهین از آن جهت با جرم افترا تفاوت داشته که در جرم افترا صورت گرفته، مرتکب با صراحت جرمی را به دیگری منسوب کرده و از تضمین کنندهی اخبار و اسناد است؛ اما در جرم توهین، شخص مرتکب با سوء نیت تنها قصد هتک حرمت طرف مقابل را دارد. اگر شخصی به قصد هتک حرمت دیگری را جانی، فاسق و امثال این واژگان مخاطب قرار دهد، مرتکب جرم افترا نشده و تنها مقصود اهانت و تحقیر کردن طرف مقابل است، اما اگر به صراحت به شخص با استفاده از الفاظی همچون کلاهبردار، قاتل، دزد دیگری را مخاطب قرار داده و حتی تهمتهای ناموسی بر طرف مقابل روا داشته مرتکب جرم افترا به ناموس یا قذف است که مجازات سنگینتری نسبت به سایر انواع افترا داشته و حتی به اعدام نیز منتهی خواهد شد.
استفادهکنندگان از سند تجاری سفته، همواره درباره اهمیت وجود اثر انگشت در سفته کنجکاو هستند و باید اهمیت آن را بدانند
شاید شما هم از آن دسته افرادی هستید که در معاملات تجاری یا قراردادهای کاری خود، نیاز به صدور یا دریافت سفته دارید. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی اهمیت وجود اثر انگشت در سفته می پردازیم.
سفته چیست و جایگاه اثر انگشت در سفته، کجاست؟
سفته یک سند تجاری است. شخص امضاکننده سفته، تعهد میدهد در موعد معین یا هر زمان که دارنده سفته درخواست کند، وجه مندرج در سفته را بپردازد. شاید بتوان امضا صادرکننده را مهمترین شرط برای اعتبار سفته عنوان کرد. بنابراین بدون وجود امضا نمیتوان وجه سفته را مطالبه کرد. جایگاه اثر انگشت، در سفته کنار امضا است. سفته علاوه بر امضا متعهد باید مشخصکننده مبلغ تعهدشده، گیرنده وجه و تاریخ نیز باشد.
اهمیت اثر انگشت در سفته
اثر انگشت هیچ دو انسانی مشابه نیست. بنابراین، انگشتنگاری در تعیین هویت افراد از دقت ۱۰۰% برخوردار است. فرض کنید فردی منکر انتساب امضای مندرج در یک سند به خود شود. در این شرایط، سند به کارشناس رسمی خط و امضا دادگستری ارجاع میشود. گرچه کار این کارشناسان از دقت بالایی برخوردار است، اما ممکن است در موارد محدودی تشخیص صاحب امضا دشوار باشد. در نتیجه وجود اثر انگشت در اسناد، در تشخیص هویت صادرکننده سند نقش بسزایی دارد.
آیا برای اعتبار سفته، وجود اثر انگشت، در سفته الزامی است؟
از لحاظ قانونی، سفته حتما باید دارای امضا باشد. درباره لزوم درج اثر انگشت چیزی در قانون تصریح نشده است و نمیتوان ادعا کرد اثر انگشت، میتواند جایگزین امضا در اسناد تجاری باشد بنابراین سفته دارای امضا و فاقد اثر انگشت، معتبر محسوب میشود، اما سفته بدون امضا قطعا معتبر نیست، حتی اگر اثر انگشت داشته باشد. البته به یاد داشته باشید وجود اثر انگشت در کنار امضا، تشخیص هویت صادرکننده سفته را آسانتر میکند. زیرا برخلاف چک، در سفته امضا قابل انکار است. یعنی صادرکننده سفته میتواند بگوید این امضا من نیست و هیچ دلیلی هم لازم نیست برای انکار خود ارائه کند.
برای وصول وجه سفته فاقد اثر انگشت چه باید کرد؟
اگر به جای امضا صادرکننده، اثر انگشت ثبت شده باشد سفته بیاعتبار بوده و قابل وصول نیست. اما اگر سفته دارای امضا صادرکننده باشد، دارنده این سند میتواند از طریق طرح واخواست به دادگاه، خواهان وصول سفته بدون اثر انگشت باشد. دارنده سفته میتواند بعد از طی مرحله واخواست سفته، دادخواست مطالبه وجه سفته و تامین خواسته و خسارت تاخیر تادیه را تقدیم دادگاه کند.
دیه به معنای جبران خسارت مالی در مقابل صدمهی وارد شده به فرد است.
در پرداخت خسارت ناشی از تصادفات رانندگی با دو مبحث پرداخت خسارت بدنی و پرداخت دیه مواجه هستید. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی پرداخت دیه در تصادف رانندگی میپردازیم.
قوانین پرداخت دیه در تصادف منجر به جراحت
ماده ۱۶ قانون اصلاح بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه بیانگر آن است که اگر در تصادفات رانندگی که تنها موجب آسیب دیدگی شده اما شخصی فوت نکرده است، صندوق تامین خسارتهای بدنی یا بیمهکننده وسیله نقلیهی فرد مقصر باید بعد از دریافت کردن گزارش کارشناسی راهنمایی و رانندگی و یا گزارش پزشک قانونی (تنها در صورت لزوم) حداقل پنجاه درصد از دیه تقریب زده را به شخص ثالث مورد خسارت بپردازد.
قوانین پرداخت دیه در تصادف رانندگی منجر به فوت
تصادفاتی که متاسفانه به مرگ منتهی میشوند دو جنبه عمومی و خصوصی دارند که جنبه عمومی مجازات حبس کشیدن یا مجازات به شکل نقدی است. مجازات خصوصی آن پرداخت دیه و در صورتیکه اولیای دم درخواست مطالبه کنند قابل اجرا و پرداخت است.
مطابق قانون مجازات اسلامی ماده ۷۱۴ هرگاه بی احتیاطی یا نداشتن مهارت کافی راننده برای هر وسیلهی نقلیهای به قتل غیرعمد منتهی شود فرد به شش ماه تا سه سال حبس و علاوه بر آن پرداخت دیه (در شرایطی که اولیا دم درخواست کنند) محکوم میشود.
تصادفات رانندگی منجر به قتل، قتل به صورت غیرعمدی محسوب شده و مقصر ضامن پرداخت دیه به صورت تمام و کمال است.
بر اساس قانون مجازات جدید طبق بند ب ماده ۵۳۸ در مواردی که فرد مصدوم شده در تصادف به سبب مصدومیتهای متعدد فوت میشود در صورتیکه به دلیل تمام صدمات وارده مرگ یا قطع عضو یا آسیب بزرگتر رخ داده است، فقط دیه نفس یا عضو یا آسیب بزرگتر ناشی از آن ثابت شده و اگر به دلیل فقط برخی از صدمات وارده باشد، دیه برای صدمات مسری در دیه نفس، عضو و یا آسیب بزرگتر تداخل کرده و دیه صدمات به شکل غیر مسری، به صورت جداگانه محاسبه میشود.
شرکتهای بیمه طبق بیمهنامه متعلق به فرد مسئولیت پرداخت دیه را برعهده دارند، با این حال این خسارات باید در حکم دادگاه قید شده باشد، چون در غیر این صورت اداره بیمه خود را موظف به پرداخت نمیداند.
برای حالتی که هزینهها که مازاد بر دیه هستند برای مثال هزینه بیمارستان با این که بین دادگاهها اختلاف رویه وجود دارد، ولی این هزینهها مازاد بر دیه قابل مطالبه بوده و فرد زیاندیده میتواند با تسلیم دادخواست حقوقی، این هزینهها را از مقصر درخواست کند.
تغییر سن شناسنامه یک اقدام استثنائی است که تنها در صورتی امکانپذیر است که مدعی دلایل کافی و قابل قبولی برای اثبات ادعای خود داشته باشد.
هر فرد تنها یک بار در طول عمر خود میتواند اقدام به تغییر سن خود کند. به منظور حفظ اعتبار اسناد سجلی، امکان تغییر تاریخ این اسناد از لحاظ قانونی وجود ندارد مگر در شرایطی؛ بهعنوان مثال شخص ادعاکننده بتواند ثابت کند شناسنامه متعلق به برادر یا خواهر بزرگتر اوست که پیش از به دنیا آمدن او از دنیا رفته است و پدر و مادرش شناسنامه برادر یا خواهر بزرگترش را برای او استفاده کردهاند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی تغییر سن شناسنامه میپردازیم.
مرجع صالح برای تغییر سن
مرجع صالح برای تغییر سن شناسنامه، با توجه به میزان تفاوت سن شناسنامه و سن واقعی متفاوت است.
تغییر سن شناسنامه، در صورتی که تفاوت سن شناسنامه و سن واقعی بیش از ۵ سال باشد: در این حالت فرد به فرمانداری شهرستان محل صدور شناسنامه رجوع کند تا پرونده وی در کمیسیونی تحت عنوان “کمیسیون تشخیص سن” بررسی شود. این کمیسیون مرکب از فرماندار یا بخشدار، رییس اداره ثبت احوال محل، پزشک منتخب، مدیر عامل سازمان بهداری استان و رییس شورای اسلامی شهر یا بخش تشکیل میشود. ریاست این کمیسیون با قاضی محل است. تقاضای فرد در این کمیسیون بررسی میشود و در صورتی که دلایل او مثل استشهاد نامه، برگه ولادت و … مورد قبول قرار گیرد و پزشک کمیسیون نیز تفاوت سنی را تایید کند، فرد میتواند برای تغییر سن اقدام کند. اعتراض به رای که در این کمیسیون صادر میشود در دیوان عدالت است.
تغییر سن شناسنامه، در صورتی که تفاوت سن شناسنامه و سن واقعی کمتر از ۵ سال باشد: در این حالت فرد باید به دادگستری رجوع کند. رسیدگی به این موضوع در صلاحیت دادگاه حقوقی محل سکونت متقاضی است. در این حالت فرد با ارائه دادخواستی به طرفیت اداره ثبت احوال صادرکننده شناسنامه فرد متقاضی، درخواست رسیدگی به موضوع را میکند. نکته مهم در این مورد این است که قانون اجازه اقامه دعوی در محل اقامت متقاضی را داده است و نه محل صدور. اعتراض به رایی که در این دادگاه صادر میشود در دادگاه تجدیدنظر بررسی میشود.
در هر دو حالت گفته شده در بالا، فرد میتواند تقاضای افزایش سن و هم تقاضای کاهش سن را داشته باشد.
افرادی که اقدام به سوءاستفاده از افراد، با تهدید کردن در جهتی که آبروی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد؛ میکنند؛ بر این موضوع واقف هستند که حساسیت این موضوع به گونهای است که افراد بخاطر شرایط مختلف کمتر اقدام به پیگیری میکنند.
آبرو و شرافت یکی از مسائلی است که افراد با وجود این که در بسیاری از موارد میتوانند برای گرفتن حقشان اقداماتی نیز داشته باشند ولی به علت حساسیت و مهم بودن آن ممکن است بخاطر حفظ آبرو از این مورد صرف نظر کنند. بنابر این دیدگاه در سطح جامعه لازم است که در جهت آگاه سازی مردم، اطلاعات و حقوق مربوط به کسی که بخاطر ضررهای آبرویی تن به مسائلی میدهد روشن شود. مجازاتها و قوانینی که برای هرگونه اقدام علیه آبروی کسی و یا تهدیداتی که احتمال خدشه به آبرو فردی داشته باشد بسته به نوع جرم متفاوت بوده و تنها لازم است که افراد برای برخی از موضوعات از اعلام و پیگیری جرم برای مسائل آبرویی صرف نظر نکنند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی مجازات تهدید به آبروریزی میپردازیم.
تهدید به آبروریزی چگونه اتفاق میافتد؟
در برخی از شرایط بدون این که فردی ضرر نفسانی را متحمل شود میتواند مورد تهدید فردی قرار بگیرد و در صورتی که خواسته ها و یا اقداماتی که فرد تهدید کننده از او دارد میسر نشود؛ با اقداماتی که میتواند ازهر فردی به فرد دیگر متفاوت باشد به آبرو و حیثیت فرد صدمه ای وارد کند. این نوع از تهدید به علت این که نه تنها زندگی شخصی فرد را متاثر میکند؛ میتواند شرف خانوادگی و دیدگاه جامعه را نیز دگرگون کند؛ بنابراین فردی که اقدام به تهدید آبروی فرد دیگری میکند با در دست داشتن نقاط ضعف و یا اطلاعاتی که میتواند بعدی از زندگی فرد را که مایل نیست به اطلاع همه برسد بر همگان آشکار کند. وجود این مسائل میتواند عملکرد فرد را به گونه ای سوق دهد که برای عدم فاش شدن برخی موارد و یا جلوگیری از ایجاد اطلاعات دروغ درباره وی، فرد تهدید شده هرنوعی از خواستهها را فراهم کند. و در نهایت با وجود قوانین که از فرد در این شرایط دفاع میکند؛ افراد آسیب دیده و تهدید شده به دلیل همین ملاحظات عرفی کمتر مایل به اعلام اینگونه تهدیدات در زندگی خودشان خواهد بود.
مجازات تهدید به آبروریزی چگونه خواهد بود؟
جرم تهدید در هر شرایطی میتواند پیگیری شود. در صورت مزاحمتهای پی در پی و داشتن شواهد فراوان، که این شواهد میتواند در تهدیدهای حضوری به استشهاد محلی و یا فردی منجر شود و در تهدیدهایی که در فضای مجازی اتفاق میافتند هر نوع پیام و عکس و فایل صوتی که بتوان با استناد بر آن به علم قاضی کمک کرد تا بتواند با سایر شواهد اقدام به بررسی موضوع کند، ممکن است نوعی وسیله برای اثبات تهدید به حساب بیاد. همانند سایر جرایم تهدید این مورد نیز میتواند با توجه به نوع و چگونگی آن حبس و مجازات شلاق را در پی داشته باشد که تا ۷۴ ضربه شلاق و تا دو سال حبس متغیر خواهد بود، همچنین پس از اثبات تهدید و اعمال مجازات میتوان از فرد تهدید کننده به جرم هتک حرمت نیز در مراجع قانونی شکایت داشت.
در موردی که سند کتبی بین طرفین رد و بدل نشده است با استفاده از راهکارهایی میتوان طلب را اثبات کرد.
گاهی پیش میآید که شخصی طلبی از دیگری دارد بدون اینکه مدرکی و یا رسیدی از او داشته باشد. مثلا ممکن است شخصی، مقداری پول به دیگری قرض دهد ولی در اثر فراموشی یا اعتماد از او نه رسیدی بگیرد و نه سفته و…در این موارد سوالی که مطرح میشود این است که آیا گرفتن طلب بدون مدرک ممکن است؟در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی گرفتن طلب بدون مدرک میپردازیم.
راههای دریافت طلب بدون داشتن مدرک
در صورتی که شما از شخصی طلبی دارید ولی هیچگونه مدرکی از او در دست ندارید، میتوانید از راهکارهای قانونی زیر استفاده کنید تا طلب خود را اثبات و مطالبه کنید:
اقرار شخص بدهکار: آسانترین راه ممکن برای اثبات داشتن طلب از یک شخص، اقرار شفاهی یا کتبی بدهکار است. در صورتیکه شخص، نزد قاضی اقرار کند که به دیگری بدهکار است، به راحتی میتوان از وی طلب را مطالبه کرد.
ارسال اظهارنامه توسط شاکی برای بدهکار: یکی دیگر از راههای ثابت کردن و مطالبه طلب برای شخصی که مدعی طلب است ارسال اظهارنامه از طریق پست بوده که در این حالت، شخص بدهکار میتواند در برابر این اظهارنامه واکنش نشان دهد و یا از کلماتی استفاده کند که نشان از اقرار او باشد و یا به صورت واضح اقدام به اقرار درباره واقعیت ماجرا کند.
شهادت شهود: شما میتوانید برای اثبات طلب خود در صورتی که شاهدی دارید در دادگاه حاضر کنید تا با شهادت آنها مدیون بودن بدهکار اثبات شود و البته شاهدان میبایست واجد شرایط شهادت دادن باشند از جمله عقل و بلوغ و ایمان و عدالت و نداشتن نفع شخصی در دعوا و..
ادای سوگند: در صورتی که از طریق راههای دیگر نتوانستید طلب خود را اثبات کنید میتوانید از دادگاه درخواست کنید که جلسهای را ترتیب دهد برای ادای سوگند. که در این جلسه شاکی باید بر طلبکار بودن خود از شخص قسم بخورد و مدیون نیز بر عدم بدهی خود.
نحوه گرفتن طلب بدون مدرک
برای اینکه بتوانید طلب خود را وصول کنید در صورتیکه به یکی از موارد بالا را یعنی شهادت، اقرار، اظهارنامه و سوگند و اماره میتوانید استناد کنید به سه صورت میتوان عمل کرد، که این سه صورت به شرح زیر است:
ارزش ریالی طلب خود را دقیق محاسبه کنید. اگر طلب شما پول نیست بلکه جنس یا کالایی است ارزش آن را محاسبه کنید
اگر ارزش طلب شما کمتر بیست میلیون تومان است به شورا حل اختلاف و اگر بیشتر از آن است به دادگاه باید مراجعه کنید، البته قبل از آن بهتر است به دفتر خدمات قضایی مراجعه و در آنجا شکایت خود را ثبت کنید
یک دادخواست تنظیم کنید و از طریق آن خواستار دریافت طلب خود باشید
در پایان باید گفت که برای دریافت طلب از سوی طلبکار به هر حال باید مدرکی وجود داشته باشد. در حقیقت مطالبه طلب بدون مدرک امکانپذیر نیست بلکه حداقل باید نوعی مدرک شفاهی یا هرچه دال بر ادعای طلب از سوی طلبکار است وجود داشته باشد. ممکن است که مدرک به صورت نوشته کتبی یا امضا نباشد اما باید مدرکی مانند اقرار خود مدیون یا سوگند یا شهادت وجود داشته باشد تا بتوان دین را اثبات کرد.
ایجاد مزاحمت از طریق شبکه های اجتماعی از نود و یک روز تا دو سال حبس یا جزای نقدی از پنج میلیون تا چهل میلیون ریال یا گاهی هر دو مجازات را در پی خواهد داشت.
متاسفانه از گذشته تا به اکنون همواره افرادی وجود دارند که با کلامشان و انجام فعل و انفعالاتی موجب ایجاد مزاحمت و سلب آسودگی و آرامش دیگران میشوند. تنها فرقی که مزاحمان در این عصر جدید با مزاحمان در دوران قبل دارند، داشتن امکانات بیشتر و ابزارهایی آسانتر برای ایجاد مزاحمت است. یکی از این ابزارها فضای مجازی است. برای همین قانونی وضع شده است که مزاحمت در فضای مجازی جرم تلقی شده و مجازاتی به همراه دارد. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی مزاحمت در فضای مجازی و مجازات آن میپردازیم.
مجازات مزاحمت در فضای مجازی
مطابق قانون شخصی که با استفاده از اینترنت و یا بهره بردن از مخابرات ویدیو یا تصویر یا صوت دیگری را تغییر داده و آن را انتشار دهد مزاحم نامیده شده و محکوم به حبس به مدت ۹۱ روز الی ۲ سال شده و یا موظف به پرداخت جریمه نقدی به میزان تعیین شدهای خواهد شد. لازم به ذکر است که اگر تغییرات اعمال شده بر روی اسناد منتشر شده به شکل مستهجن باشد، شخص خاطی به هر دو مجازات محکوم میشود. اگر شخصی با افشای اسرار شخصی فرد دیگری مسبب خساراتی به هر شکل اعم از نوع مادی یا معنوی اشخاص شود به حبس به مدت ۹۱ روز الی ۲ ساله محکوم و یا موظف به پرداخت جریمه نقدی به میزان معین و یا در صورت صلاحدید قاضی به هر دو مجازات محکوم میشود. اگر شحصی با نیت ایجاد مزاحمت، وارد کردن خسارت و یا تشویش اذهان عمومی یا برخی از مقامات در فضای مجازی اقدام به نشر اکاذیب کرده و یا آن را در دسترس عموم قرار دهد، شخص زیان دیده در صورتیکه امکان دادخواست مبنی بر اعاده حیثیت نیز داشته باشد میزان محکومیت فرد مزاحم به حبس از ۹۱ روز الی ۲ سال و یا جریمه نقدی به مقداری معین است.
هنگام مواجه شدن با مزاحمت به چه نکاتی باید توجه کرد؟
در هنگام وقوع مزاحمت توسط شبکه های اجتماعی همچون اینستاگرام، واتساپ، فیسبوک و .. ، فرد زیان دیده میتواند درخواستی مبنی بر پیگیری جرم مزاحمت به دادسرای جرایم رایانهای مراجعه کند. توجه داشته باشید که برای طرح شکایت خود باید گوشی همراه یا سایر دستگاههای رایانهای و یا مخابراتی را که حاوی متن پیام، صوت و یا تصویری که موجب آزار و اذیت شخص شده است را به دادسرا ارائه دهند.
در دعاوی طلاق، گواهی عدم سازش برای هر یک از زوج ها صادر میشود و آنها باید در مدت چند هفته یا گاهی چند ماه روند طلاق خود را بگذرانند، اما برخی اوقات طلاق به صورت غیابی انجام میشود.
ازدواج یکی از نیازهای طبیعی انسان و با مسئولیت و ایجاد حق و تکلیف همراه است. قانونگذار به پیروی از شرع برای تخلف از تکلیف در زندگی مشترک زناشویی ضمانت اجراهایی را در نظر گرفته است که یکی از آنها طلاق و طلاق غیابی است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی طلاق غیابی و شرایط آن میپردازیم.
طلاق غیابی از طرف مرد
طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی حق طلاق در اختیار مرد است؛ بنابراین اگر مردی دادخواست طلاق به طرفیت همسرش بدهد چه زن در دادگاه حاضر شود و یا حضور پیدا نکند و لایحه نیز ندهد قطعا رای طلاق صادر خواهد شد، اما در حالت دوم رای صادره طلاق غیابی است و زن میتواند در مهلت قانونی واخواهی کند. آنچه اهمیت دارد این است که رای طلاق به درخواست مرد از سوی دادگاه صادر میشود، به هر حال ثبت طلاق منوط است به پرداخت حقوق مالی زن که در رای دادگاه منعکس می شود. حقوق مالی زن در طلاق از طرف مرد عبارت است از مهریه، اجرت المثل ایام زوجیت (به شرط مطالبه از سوی زن)، نفقه ایام عده، نفقه معوقه (در صورت مطالبه زن و استحقاق او) و شرط تنصیف اموال مندرج در عقدنامه به شرط امضا این شرط توسط مرد و موجود بودن اموال هنگام طلاق که بعد از عقد خریداری شده باشد. بعد از صدور حکم طلاق غیابی به درخواست مرد اگر مهریه توسط زن مطالبه نشده باشد مرد در صورت معسر بودن و ناتوانی در پرداخت مهریه میتواند دادخواست اعسار از پرداخت مهریه را به همان شعبه صادر کننده طلاق به طرفیت زن ارائه دهد. دادگاه در صورت حضور نیافتن زن یا نبودن او با توجه به شهادت شهود مرد، مهریه را تقسیط میکند.
شرایط طلاق غیابی از طرف زن
هرگاه شوهر چهار سال تمام غایب مفقودالاثر باشد، یعنی غایب باشد و هیچ خبری از او در دست نباشد و زن دادخواست طلاق بدهد، دادگاه سه نوبت آگهی هر یک به فاصله یک ماه در روزنامه محلی و یکی از روزنامههای کثیرالانتشار با هزینه خواهان منتشر میکند، سپس حکم به طلاق غیابی میدهد
نپرداختن نفقه توسط مرد به مدت شش ماه، حتی اگر خودداری مرد از دادن نفقه به دلیل تنگدستی و فقر او باشد. در این موارد، زن میتواند برای مطالبه نفقه به دادگاه مراجعه کند و در صورت عدم پرداخت نفقه از جانب مرد، دادخواست طلاق دهد، البته اگر زن در قبال شوهر تمکین نکند و از انجام تکالیف قانونی خود بدون دلیل موجه خودداری کند، ناشزه محسوب میشود و حق دریافت نفقه را نخواهد داشت
از دیگر شرایط طلاق غیابی که از طرف زنان، بسیار مطرح میشود، رهایی از زندگی پر مشقت و تحملناپذیر است که در پی آن درخواست طلاق میکنند و در صورت اثبات عُسر و حَرَج و احراز این شرایط توسط دادگاه، دادگاه حکم طلاق صادر میکند
یکی از راهکارهای قانون برای سپردن حضانت به یکی از والدین، سن فرزندان است. سن حضانت فرزند دختر و پسر متفاوت است.
یکی از مهمترین مسائلی که در خصوص جدایی یا طلاق زن و مرد ممکن است مطرح شود این است که حضانت فرزند بر عهده کیست. اهمیت این امر یعنی لزوم حمایت از کودکان برای جلوگیری از آسیب رسیدن به آنها سبب شده است که قوانینی در جهت حضانت فرزندان و حق ملاقات با فرزندانتصویب شود. گاهی زوجین این سوال را مطرح میکنند که آیا میتوان حضانت فرزند را به طور دائمی گرفت؟ اصلا حضانت دائمی فرزند چیست و در صورت امکان چگونه امکانپذیر است.در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی حضانت دائم فرزند در قانون میپردازیم.
سن حضانت
راهکار قانون مدنی برای سپردن حضانت به یکی از والدین، سن فرزندان است. لازم است که در اینجا حضانت فرزند دختر و حضانت فرزند پسر به تفکیک مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس قانون مدنی، حضانت فرزند دختر تا سن هفت سالگی با مادر است؛ از هفت سالگی تا نه سالگی با پدر بوده و بعد از سن نه سالگی خود او میتواند انتخاب کند که میخواهد با کدامیک از والدینش زندگی کند. حضانت فرزند پسر نیز تا سن هفت سالگی با مادر است، پس از آن، تا پانزده سالگی بر عهده پدر قرار میگیرد بعد از رسیدن به سن پانزده سالگی خودش میتواند انتخاب کند که میخواهد با پدر زندگی کند یا با مادر.
حضانت دائم فرزند در قانون
حضانت فرزند تا رسیدن به سن بلوغ(در دختران نه سال تمام قمری و در پسران پانزده سال تمام قمری)، تعیین تکلیف شده است بعد از آن خود فرزند قادر است که انتخاب کند؛ چرا که از سن حضانت خارج شده است اما برخی این سوال را مطرح می کنند که آیا حضانت دائمی فرزند امکانپذیر است؟ در این رابطه توجه به این نکته ضروری است که ملاک دادگاه برای سپردن حضانت به والدین مصلحت کودک است، بنابراین پدر و مادر کودک به ویژه در طلاق توافقی میتوانند بر سر این موضوع به تفاهم برسند که حضانت دائمی با یکی از آنان باشد؛ مثلا خانم با بخشیدن مهریه اقدام به این امر کند اما چون مصلحت طفل مهمترین جنبه از حضانت کودک است، در صورتی که شخصی حضانت دائم فرزند را با توافق دیگری گرفته باشد و مصلحت طفل به هر دلیلی تامین نشود، طرف دیگر میتواند به دادگاه خانواده مراجعه کرده و با ارائه دلیل قانونی، از او سلب حضانت کند.
اگر با تشخیص پزشک فرد مشکوک به بیماری کرونا در قرنطینه یا تحت درمان قرار بگیرد مرخصی استعلاجی در نظر گرفته شده و حقوق و مزایا این ایام توسط سازمان تامین اجتماعی پرداخت خواهد شد.
بعد از شیوع ویروس کرونا، صحبتهای مختلفی درباره روابط کار مطرح شد. ویروس کرونا از لحاظ قانونی چه تاثیری بر حقوق و بیمه کارگران و کارمندان بخش خصوصی دارد؟ در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی نحوه مرخصی در دوران کرونا و تعلیق قرارداد کار در اثر کرونا میپردازیم.
نحوه مرخصی در دوران کرونا
در قانون کار و تامین اجتماعی، حداکثر یا حداقلی برای مرخصی استعلاجی دیده نمیشود، بنابراین کارگران میتوانند در صورت ابتلا به بیماری با دریافت گواهی معتبر از پزشک از مرخصی استعلاجی استفاده کنند. این مرخصی باید با توجه به ماده ۷۴ قانون کار به تایید سازمان تامین اجتماعی برسد. بنابراین در مواردی که فرد با تشخیص پزشک، مشکوک به بیماری کرونا باشد و در قرنطینه قرار بگیرد و یا مبتلا به این بیماری شده و تحت درمان باشد حق استفاده از مرخصی استعلاجی را خواهد داشت و حقوق و مزایای این ایام توسط سازمان تامین اجتماعی پرداخت خواهد شد. مرخصی استعلاجی با مرخصی استحقاقی سالیانه کارگران دو مساله کاملا مجزا است و استفاده از مرخصی استعلاجی،به هیچ وجه از مرخصی استحقاقی کارگر نمیکاهد.
تعلیق قرارداد کار در اثر کرونا
طبق ماده ۱۴ و ۱۵ قانون کار، در مواردی که به واسطه قوه قهریه و یا بروز حوادث غیر قابل پیشبینی که وقوع آن از اراده طرفین خارج است، تمام یا قسمتی از محل انجام کار مثل کارگاه، شرکت، دفتر و… تعطیل شود و انجام تعهدات کارگر یا کارفرما به صورت موقت غیر ممکن شود، قراردادهای کار آن دسته از کارگران که تعطیل میشوند به حالت تعلیق در میآید. پس از رفع مانع، قرارداد تعلیق شده به حالت اول خود برمیگردد و مدت تعلیق کار، از لحاظ بازنشستگی و افزایش مزد، جزء سابقه خدمت کارگر لحاظ میشود. چنانچه کارفرما پس از رفع حالت تعلیق از پذیرفتن کارگر خودداری کند، این عمل در حکم اخراج غیر قانونی خواهد بود و کارگر حق دارد ظرف مدت ۳۰ روز جهت ثبت شکایت به اداره تشخیص کار و امور اجتماعی مراجعه کند. در این صورت کارفرما مکلف است کارگر را به کار قبل وی بازگرداند و حقوق و مزد وی را از تاریخ مراجعه به کارگاه به وی پرداخت کند. چنانچه کارگر بدون عذر موجه حداکثر ۳۰ روز پس از رفع حالت تعلیق، آمادگی خود را جهت انجام کار به کارفرما اعلام نکند و یا پس از مراجعه و خودداری کارفرما از پذیرش وی، به هیات تشخیص مراجعه نکند، مستعفی شناخته شده و مشمول اخذ حق سنوات به ازاء هر سال، یک ماه آخرین حقوق خواهد بود، چنانچه پس از رفع حادثه قهریه، به سبب تغییرات ایجاد شده در کارگاه یا نوع کار، عدم پذیرش کارفرما مستند به دلایل موجه باشد، حق سنوات کارگر به ازای سالی ۴۵ روز آخرین حقوق وی خواهد بود.
جعل کردن، دستکاری و تقلب در حقیقت یک چیز مکتوب و تغییر آن به مواردی است که کارایی و ماهیت اصلی آن را تغییر میدهد و در این شرایط این عمل جرم به حساب خواهد آمد.
جعل اسناد از مصادیق بارز جهت کلاهبرداری و استفاده بزه از آنها است. برخی از اسناد عاملی مهم در ارتباط میان فردی و شکل دهنده آنها هستند به واسطه چک، سفته و مابقی این اسناد اعتباری بین افراد رد و بدل خواهد شد. بنابراین اگر این اسناد مورد جعل و استفاده نابه جا قرار گیرند ارتباطها تحت تاثیر تمام جوانب این رفتار قرار خواهد گرفت. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی جعل چک و مجازات آن میپردازیم.
جرم جعل چک چگونه خواهد بود؟
جعل در امضا یک چک که سند معاملاتی بین افراد قلمداد میشود؛ زمانی رخ خواهد داد که چک به عرصه ظهور رسیده باشد و یا چک از قبل صادر شده باشد یا در فرایند صدور آن جعل امضا رخ داده باشد. هر زمان که جرم جعل امضا در سطحی از جامعه رخ میدهد باعث تشویش و بی اعتمادی به این گونه اسناد خواهد شد. بنابر این طبق قوانین و مجازات تعیین شده فردی که اقدام به انجام این دست از جرایم میکند مجرم علیه آسایش عمومی شناخته خواهد شد. فرد مجرم نیز به سبب قانون میبایست به دلیل سلیب آسایش عموم و ایجاد یک ضرر مالی برای فرد یا افرادی مجازاتی را پشت سر بگذارد.
مجازات جعل چک چگونه است؟
طبق ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامی هریک از مصادیق قید شده در اسناد به عمد و با قصد و نیت خاص جرم محسوب شده و فرد انجام دهنده آن نیز مجرم شناخته خواهد شد. بنابراین کسی که طبق این ماده مرتکب عمل جعل چک باشد؛ میبایست تمام خسارتی که به موجب این فرایند جعل بر کسی یا کسانی وارد کرده است جبران کرده و علاه بر این میزان که متغیر خواهد بود به ۳ تا ۱۲ میلیون ریال مجازات نقدی نیز محکوم شده و ۶ ما تا ۲ سال حبس نیز به صورت متغیر برای آنها حکم خواهد شد.
چگونه میتوان جرم جعل اسناد را اثبات کرد؟
برای اثبات این موارد لازم است که افراد با مراجعه به دادسرایی که عمل جعل در آن محل صورت گرفته به تنظیم شکایت کیفری خود بپردازند. پس از ثبت شکایتنامه چک جعلی در آگاهی ثبت شده و جهت خط نگاری و تشخیص جعل به کارشناسان این حوزه ارجاع داده میشود و در این مرجله جعلی بودن یا نبودن آن را اثبات خواهند کرد و پس ازآن مابقی مراحل و پیگیری فرد مجرم انجام خواهد شد.
مهریه زن در هر شرایطی به او تعلق گرفته است و مرد نمی تواند جز به دلایل قانونی، از پرداخت آن سرباز زند.
بر اساس قانون، به محض اینکه عقدی میان زن و مرد منعقد شد، مرد به میزانی که مهریه همسر خود قرار داده است، در قبال همسر خود بدهکار میشود، چرا که وی تعهد به پرداخت مهریه در قبال وی کرده است. در این نوشتار از مجله دلتا به شرایط تعلق نگرفتن مهریه به زن میپردازیم.
شرایط تعلق نگرفتن مهریه به زن
بجز در موارد اندکی که در قانون پیش بینی شده است، اصل کلی تعلق مهریه به زن است. بنابراین، برای ملاحظه اینکه در چه صورت مهریه به زن تعلق نمیگیرد، باید به قانون توجه کنیم. در قانون، برخی مواد به این مطلب اختصاص یافته است که با توجه به آن موارد عدم تعلق مهریه به زن به شرح زیر است:
باطل بودن عقد نکاح میان زن و مرد و عدم نزدیکی میان آن دو سبب میشود که مهریهای به زن تعلق نگیرد؛ به دلیل اینکه عقد نکاحی که مهریه را بر ذمه مرد قرار داده است، باطل بوده، بنابراین عقد و تعیین مهریه به درستی انجام نشده است
اگر عقد نکاح به دلیلی فسخ شود و رابطه زناشویی رخ نداده باشد، زن حق مهریه ندارد؛ مگر در حالتی که فسخ نکاحبه دلیل ناتوانی مرد از اعمال جنسیباشد که در این صورت زن تنها مستحق نصف مهریه است
اگر زن و مرد مهریهای تعیین نکرده باشند و قبل از تعیین مهریه، زن فوت کند و رابطه زناشویی هم شکل نگرفته باشد، باز هم مرد الزامی به پرداخت مهریه ندارد، اما در صورتی که رابطه زناشویی شکل گرفته باشد زن مستحق مهرالمثل است که ورثه زن میتوانند آن را مطالبه کنند
علاوه بر موادی که ذکر شد و بر اساس آن زن مستحق مهریه نیست، در برخی از شرایط، مهریه زن به طور کامل به وی تعلق نمیگیرد، به عنوان مثال مهریه زن در دوران نامزدی و در صورتی که زن و شوهری قصد طلاق و جدایی داشته باشند در حالیکه زوجه دوشیزه (باکره) بوده و رابطه زناشویی میان آنها برقرار نشده باشد، مهریه زن نصف میشود
مجازات قتل در تصادفات رانندگی در قانون مجازات اسلامی مشخص شده است.
زندگی امروزه دارای امکانات و پیشرفت هایی است که بیش از هر زمان دیگر انسان را با خود درگیر کرده است البته همیشه وجود امکانات برای آدمی مفید نبوده است گاهی همین اسباب و وسایل، به انسان صدمات جبران ناپذیری وارد میکند. حتی گاهی با وضع قانون در راستا استفاده درست و پیشگیری نیز، باز هم نمیتوان از وقوع برخی از رخدادها جلوگیری کرد. یکی از این اسباب و وسایل پیشرفته ولی در عین حال پر خطر خودرروها و اتومبیلهایی هستند که هر روز از آنها استفاده میکنیم. تصادفات بوسیله اتومبیل و فوت ناشی از آن امروزه شمار زیادی از مرگ و میرها را در بر میگیرد. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی قتل در تصادف رانندگی میپردازیم.
قتل در تصادف رانندگی
اغلب مردم گمان میکنند که مجازات رانندهای که با تصادف منجر به قتل دیگری شده است، قصاص است؛ در صورتی که اینطور نیست و قتل در تصادفات رانندگی در میان انواع قتل، قتل غیرعمدی محسوب میشود و مجازات قصاص ندارد بلکه باید دیه پرداخت شود. در واقع میتوان گفت قتل در تصادفات رانندگی اگر به سه علت عمده زیر رخ بدهد، قتلی که رخ میدهد غیر عمدی است:
بی احتیاطی یا بی مبالاتی
رعایت نکردن قواعد و مقررات رانندگی
مهارت نداشتن راننده وسیله نقلیه
در واقع باید گفت حتی اگر تصادفی که رخ داده است به علت سرعت زیاد راننده یا سبقت غیرمجاز باشد باز هم باعث نمیشود که راننده مرتکب قتل عمد شود زیرا اگرچه راننده در نقض قوانین رانندگی قصد داشت است اما قصد کشتن کسی را نداشته است یا در رانندگی بدون گواهینامه نیز قتل عمد محسوب نمیشود.
مجازات قتل در تصادفات رانندگی
مجازات قتل در تصادفات رانندگی در قانون مجازات اسلامی به ترتیب زیر است:
شش ماه تا سه سال حبس
پرداخت دیه در صورت مطالبه اولیای دم
دیه باید از طرف اولیا دم مطالبه شود تا مرتکب ملزم به پرداخت آن شود، هم چنین اولیای دم میتوانند دیه را ببخشند اما بخشیدن دیه منجر نمیشود که مرتکب به طور کلی مجازات نشود زیرا این جرم ، یک جرم عمومی محسوب میشود و با بخشش اولیا دم، مجازات منتفی نمیشود، البته بخشش شاکی میتواند منجر به تخفیف در مجازات مرتکب شود مثلا قاضی میتواند حبس را به جریمه نقدی تبدیل کند.
بنا به ماده 1199 قانون مدنی نفقه اولاد بر عهده پدر است، پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق، به عهده اجداد پدری است.
بر اساس مقررات قانونی، پرداخت نفقه به فرزند در درجه اول به عهده پدر است، ولی گاهی پدر از تمکن مالی برای پرداخت نفقه به فرزندان خود برخودار نبوده و یا اینکه در قید حیات نیست؛ که در چنین شرایطی پرداخت نفقه فرزند به عهده جد پدری یا پدر بزرگ قرار میگیرد. البته گرفتن نفقه از جد پدری منوط به آن است که فرزند قادر به تامین نفقه خود نبوده و پدر بزرگ نیز توانایی مالی برای پرداخت نفقه را داشته باشد. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی گرفتن نفقه فرزند از پدربزرگ میپردازیم.
گرفتن نفقه فرزند از پدربزرگ
در صورت عدم تمکن مالی پدر و یا فوت شدن وی، پرداخت نفقه فرزند، به عهده پدر بزرگ کودک قرار میگیرد که منظور از پدر بزرگ، جد پدری یا پدرِ پدر است؛ بنابراین در صورت اینکه پدر فوت کرده باشد و یا از توانایی مالی برای پرداخت نفقه فرزندان خود (به دلیل معلولیت ، بیماری یا …. ) برخوردار نباشد، در این صورت پدر بزرگ یا جد پدری باید نفقه نوه خود را بپردازد. البته گاهی جد پدری از پرداخت نفقه خودداری می کند که در این صورت میتوان به دادگاه مراجعه کرد ومطالبه نفقه فرزند از پدر بزرگ را خواستار شد، با این توضیح که معمولا دعوای مطالبه نفقه از پدر بزرگ یا گرفتن نفقه از پدر بزرگ توسط مادر در دادگاه مطرح میشود و دادگاه در صورت احراز شرایط قانونی، حکم به پرداخت نفقه توسط جد پدری صادر خواهد کرد. لازم به ذکر است که دادگاه صلاحیت دار برای رسیدگی به دعوای مطالبه نفقه از پدر بزرگ، دادگاه خانواده است و شخص ذی نفع (معمولا مادر کودک) باید به این دادگاه مراجعه کرده و ضمن تقدیم دادخواست مطالبه نفقه از جد پدری، تقاضای دریافت نفقه از پدر بزرگ را مطرح کند.
شرایط مطالبه نفقه از جد پدری
اولین شرط پرداخت نفقه توسط جد پدری آن است که پدر بزرگ تمکن مالی برای پرداخت نفقه به نوههای خود را داشته باشد؛ بنابراین اگر پدر بزرگ دارا نبوده و تمکن مالی برای پرداخت نفقه را نداشته باشد، تکلیفی از این بابت نخواهد داشت و پرداخت نفقه به عهده مادر قرار میگیرد. دومین شرط گرفتن نفقه از پدر بزرگ نیز آن است که فرزند مستحق نفقه باشد؛ یعنی اینکه توانایی مالی لازم برای تامین مخارج خود را نداشته و نتواند با اشتغال به کاری امرار معاش کند. سومین شرط مطالبه نفقه از جد پدری آن است که نفقه گذشته فرزند از پدربزرگ قابل مطالبه نیست و صرفا نفقه ایام آینده فرزند را میتوان از پدر بزرگ مطالبه کرد. پدر بزرگ یا جد پدری مکلف به تادیه نفقه نوههای خود است و در صورت عدم پرداخت نفقه، میتوان به جرم ترک انفاق از او شکایت کرد.
سوء پیشینه یا سوء سابقه اعتباری است که مجرم پس از ارتکاب بعضی از جرایم مطابق با قانون از دست میدهد، در واقع یک مجازات تبعی است که انجام برخی از جرایم عمدی به دنبال خود می آورد.
سوءپیشینه کیفری یا همان سوءسابقه، اعتباری است که شخص مجرم در اثر ارتکاب به بعضی جرایم، به صورت دائم یا موقت از دست میدهد. در واقع بر اساس قانون، صلاحیت انجام برخی از امور و عهده دار شدن برخی از مسئولیتها و همچنین بهرهمندی از برخی حقوق اجتماعی بهطور موقت و یا دایم از فرد خاطی سلب میشود. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی سوء پیشینه کیفری میپردازیم.
سوء پیشینه در قانون مجازات اسلامی
از نظر قانون سوء پیشینه کیفری به نوعی محکومیت موثر کیفری است که به آن مجازات تبعی نیز گفته میشود و طبق قانون مجازات اسلامی محکومیت قطعی کیفری در جرایم عمدی که مرتکبین آن، مجازاتهای درجه یک تا پنج را متحمل میشوند، دارای مجازاتهای تبعی نیز هستند، در واقع شخصی که مرتکب این نوع و درجه از جرایم شود، علاوه بر تحمل مجازات اصلی، دارای سوءسابقه نیز خواهد شد.
مجازاتهای درجه یک
حبس بیش از ۲۵ سال
جزای بیش از یک میلیارد ریال
مصادره کل اموال
انحلال شخص حقوقی
مجازاتهای درجه دو
حبس ۱۵ تا ۲۵ سال
جزای نقدی بیش از ۵۵۰ میلیون ریال تا یک میلیارد ریال
مجازاتهای درجه سه
حبس ۱۰ تا ۱۵ سال
جزای نقدی بیش از ۳۶۰ میلیون ریال تا ۵۵۰ میلیون ریال
مجازاتهای درجه چهار
حبس ۵ تا ۱۰ سال
جزای نقدی بیش از ۱۸۰ میلیون ریال تا ۳۶۰ میلیون ریال
انفصال دائم از خدمات دولتی و عمومی
مجازاتهای درجه پنج
حبس دو تا پنج سال
جزای نقدی بیش از ۸۰ میلیون ریال تا ۱۸۰ میلیون ریال
محرومیت از حقوق اجتماعی بین پنج تا پانزده سال
ممنوعیت دائم از یک تا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی برای اشخاص حقوقی
ممنوعیت دائم از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه برای اشخاص حقوقی
مدت زمان پاک شدن سابقه کیفری
مدت زمان پاک شدن سابقه کیفری افرادی که مرتکب جرم خاص شدهاند، با توجه به نوع جرم ارتکابی و نوع مجازاتی که متحمل شدهاند متفاوت بوده و شامل موارد زیر است:
اگر فردی که به دلیل ارتکاب جرم، محکوم به اعدام و یا حبس ابد شده باشد ولی بنا بر دلایلی (گذشت شاکی، عفو) اجرای مجازات او متوقف شود، از تاریخ توقف اجرای حکم مجازات به مدت هفت سال دارای سوءپیشینه میشود و بعد از گذشت هفت سال سابقه کیفری او پاک خواهد شد
فردی که محکوم به قطع عضو و قصاص عضو (در صورتی که جنایت وارد شده بیش از نصف دیهی مجنیعلیه باشد)، نفی بلد و حبس درجه چهار شود، بعد از محکومیت و تحمل مجازات در نظر گرفته شده، به مدت سه سال دارای سوءسابقه کیفری شده و پس از آن سابقه کیفری او پاک خواهد شد
فردی که به شلاق حدی، قصاص عضو (در صورتی که جنایت وارد شده نصف دیه آنکه بر او جنایت رفته یا کمتر از آن باشد) و حبس درجه پنج محکوم شود، پس از مدت دو سال از تحمل مجازات مقرر شده، سابقه کیفریاش پاک خواهد شد
در همه موارد فوق با گذشت زمان مقرر شده، دیگر فرد مجرم دارای سوءسابقه نخواهد بود و میتواند مانند زمان قبل از ارتکاب جرم از حقوق اجتماعی که از آن محروم شده بود، برخوردار شود. در سایر موارد مجازاتی که برای فرد در نظر گرفته میشود، مراتب محکومیت در پیشینه کیفری محکوم درج میشود اما در گواهی عدم سوءپیشینهای که برای او صادر میشود درج نخواهد شد.
از نظر قانونی تنها دارنده شناسنامه مجاز به استفاده از آن است و با مرگ صاحب شناسنامه، این سند باطل و فاقد ارزش قانونی است.
ابطال شناسنامه متوفی از نظر قانونی بسیار مهم است. شناسنامه سند رسمی احراز هویت افراد است. در قالب این سند رسمی اوصاف احوال شخص مانند تولد، ازدواج، طلاق، فرزندان و مرگ ثبت میشود. هر فردی باید تنها یک شناسنامه داشته باشد. شاید این پرسش برای شما مطرح شود که اگر بعد از فوت یک شخص، بستگان او نسبت به ابطال شناسنامه متوفی اقدام نکنند آیا از لحاظ قانونی مرتکب جرم شدهاند؟ در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی باطل کردن شناسنامه متوفی میپردازیم.
بر اساس قانون ثبت احوال، بعد از فوت یک شخص، چه باید کرد؟
ماده ۲۲ قانون ثبت احوال بیان میدارد بعد از فوت هر شخص، این موضوع باید به یکی از ادارات ثبت احوال کشور اطلاع داده شود. حتی فوت افراد ایرانی در خارج از کشور باید به ماموران کنسولی محل اقامت یا به یکی از ادارات ثبت احوال کشور اعلام شود. ثبت احوال، بعد از اطلاع از فوت افراد نسبت به صدور گواهی فوت و ابطال شناسنامه متوفی اقدام میکند.
اگر بلافاصله پس از مرگ، تحویل شناسنامه متوفی ممکن نباشد، چه باید کرد؟
در صورت عدم تحویل شناسنامه متوفی، باید مدارکی ارائه شود که هویت متوفی را مشخص کند. با این مدارک ثبت احوال نسبت به صدور گواهی فوت اقدام میکند. بعد از آن میتوان در فرصت مناسب، با ارائه شناسنامه و گواهی فوت، نسبت به ابطال شناسنامه متوفی اقدام کرد.
اگر شناسنامه مفقود شده باشد، ابطال شناسنامه متوفی چگونه امکانپذیر است؟
بدون شناسنامه هم میشود نسبت به ثبت فوت اقدام کرد. بنابراین اطرافیان متوفی نباید به واسطه فقدان شناسنامه، در ثبت وفات تعلل ورزند. آنها میتوانند بعد از ارائه سایر مدارک شناسایی متوفی و صدور گواهی فوت، از طریق دادگاه امر ابطال شناسنامه را پیگیری کنند. بدین ترتیب که دادگاه به درخواست بستگان متوفی، برای ثبت احوال دستور صادر میکند تا برای متوفی شناسنامه المثنی به همراه اطلاعات فوت ایشان صادر شود.
مهلت قانونی ثبت واقعه وفات چند روز است؟
بهتر است واقعه وفات در ظرف مهلت مقرر، یعنی ۱۰ روز، به اداره ثبت احوال اعلام شود. روز وفات و تعطیل رسمی بعد از آخرین روز، جزء این مهلت به حساب نمیآید و اگر وفات در هنگام سفر رخ دهد، مهلت اعلام آن از تاریخ رسیدن به مقصد محاسبه خواهد شد. افرادی که خارج از این مهلت قانونی نسبت به ثبت واقعه فوت اقدام کنند، علاوه بر جریمههای اعلام شده از سوی ثبت احوال، از طرف شورا حل اختلاف نیز مشمول جریمه نقدی میشوند.
اگر بستگان نسبت به باطل کردن شناسنامه متوفی اقدام نکنند، چه مشکلی پیش میآید؟
در قانون برای کوتاهی در اعلام واقعه فوت مجازات قانونی تعیین شدهاست. به همین دلیل توصیه میشود برای اینکه مسئولیت قانونی متوجه بستگان متوفی نشود، در اولین فرصت ظرف مدت مقرر، فوت را به ثبت احوال اعلام کنند. چرا که ثبت احوال موظف است در صورت ثبت نشدن واقعه فوت از سوی خانواده متوفی، علیه این افراد اعلام جرم کند. معمولا عدم ابطال شناسنامه متوفی، سوءاستفاده از این سند را به همراه خواهد داشت.
مهریه مال زن است مرد هم بر اساس شرع و قانون باید آن را بپردازد.
بخشش مهریهتوسط زوجه در عقد نکاح، گاهی تحت تاثیر احساسات و در مواردی نیز تحت اجبار زوج صورت میگیرد که گاهی پیامدهای نامطلوبی برای زوجه به همراه دارد. عواقب بخشش مهریه چیست؟ بخشیدن مهریه توسط زن چه شرایطی را ایجاد میکند؟ زن به محض عقد ازدواج، مالک مهریه است و میتواند هر تصرفی که بخواهد در آن بکند؛ بنابراین میتواند از حق مهریه خود بگذرد و در این خصوص مانع قانونی و شرعی وجود ندارد در نتیجه زن میتواند تمام یا بخشی از مهریه خود را به همسرش ببخشد و از دریافت آن صرفنظر کند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی بخشیدن مهریه و پیامد آن میپردازیم.
پیامد بخشیدن مهریه
بخشش مهریه از جانب زوجه گاهی در اثر ناآگاهی از عواقب آن، صورت میگیرد و در مواقعی پیامدهای نامطلوب بخشش مهریه، ضرر و زیانهای مادی و معنوی بسیاری را متوجه زوجه میکند. زنی که به هر دلیلی قصد بخشیدن مهریه خود را دارد باید تمام جوانب را در نظر گرفته و بعد تصمیم بگیرد، با اینکه زوجه به محض وقوع عقد مالک کل مهریه میشود اما تا زمان قبل از وقوع نزدیکی در واقع فقط حق مطالبه نیمی از آن را دارد یعنی مالک نیمی از مهریه است. به عنوان مثال زوجهای که در دوره عقد مهرش را بخشیده و بعد از عروسی به هر دلیلی تقاضا طلاق کند، در این صورت زوجه دیگر اهرم فشاری بر زوج ندارد. اگر مهریه را اهرم فشار زوجه در مقابل زوج بدانیم این اهرم فشار به دلیل بخششی که صورت گرفته از بین رفته و در این فرض زوجه چارهای جز مصالحه با زوج ندارد.
صورتهای بخشش مهریه
بخشش مهریه به سه صورت هبه غیر معوض ،هبه معوض و ابراء انجام میگیرد:
هبه غیرمعوض: در این مورد زن بدون هیچ عوضی، مهریه خود را می بخشد یعنی بدون اینکه انجام یا عدم انجام کاری را از زوج بخواهد.
هبه معوض: زوجه در عوض بخشش مهریه انجام یا عدم انجام کاری را از زوج میخواهد، مثلا در عوض موافقت زوج با طلاق، تمام یا قسمتی از مهریه خود را به او میبخشد.
ابراء: در این مورد زوجه حق شوهرش را نسبت به مهریه ساقط میکند مثلا میگوید تو نسبت به پرداخت مهریه بری الذمه هستی.(اسقاط دین)
حق رجوع زوجه بعد از بخشش به مهریه
در هبه غیرمعوض زن همیشه میتواند نسبت به آنچه که بخشیده رجوع کند اما در هبه معوض در صورتی که عوض هم داده شده باشد طبق ماده ۸۰۳ قانون مدنی، قابل رجوع نیست، اما در مورد بخشش مهریه در مقابل طلاق، اگر زوجه دردوران عده به مهریه رجوع کند زوج نیز حق رجوع به زوجیت را خواهد داشت در واقع طلاق بائن تبدیل به طلاق رجعی میشود.
در قانون برای جعل مدرک دانشگاهی، مجازات در نظر گرفته شده و بر اساس آن اگر فردی مدرک اشتغال به تحصیل یا فارغالتحصیلی داخل یا خارج از کشور را جعل کند، مجازات خواهد شد.
امروزه در کشور ما موضوع جعل مدرک تحصیلی بسیار شایع است و دلیل عمده ارتکاب این جرم، مدرکگرایی و اهمیت دادن به مدرک است به نحوی که حتی افرادی هم که در جایگاههای خوب شغلی و اجتماعی قرار دارند برای دستیابی به موقعیت بهتر شغلی و اجتماعی، حقوق بیشتر و ارتقا جایگاه خود در نهادها اقدام به جعل مدرک تحصیلی و از مدرک تحصیلی جعل شده استفاده میکنند. جعل مدرک تحصیلی از جمله جرایمی است که برخی افراد آگاهانه و یا گاهی بیاطلاع از عواقب قانونی آن اقدام به خرید مدرک جعلی میکنند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی جعل مدرک تحصیلی از نظر قانونی میپردازیم.
جرم مدرک تحصیلی جعلی
در قانون تعریف خاصی از جرم جعل ارائه نشده است و صرفا به بیان مصادیق این جرم بسنده شده است. طبق ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) ۱۳۷۵: جعل و تزویر عبارت است از، ساختن نوشته یا سند یا ساختن مهر یا امضای اشخاص رسمی یا غیر رسمی، خراشیدن یا تراشیدن یا قلم بردن یا الحاق یا محو یا اثبات یا ساییدن یا تقدیم یا تاخیر تاریخ سند نسبت به تاریخ حقیقی یا الصاق نوشتهای به نوشته دیگر یا به کار بردن مهر دیگر بدون اجازه صاحب آن و نظایر اینها به قصد تقلب.
مجازات جعل مدرک تحصیلی
طبق ماده ۵۲۷ قانون مجازات اسلامی، هرکس مدارک اشتغال به تحصیل یا فارغ التحصیلی یا تاییدیه یا ریز نمرات تحصیلی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و تحقیقاتی داخل یا خارج از کشور یا ارزشنامههای تحصیلات خارجی را جعل کند یا با علم به جعل بودن مورد استفاده قرار دهد علاوه بر جبران خسارت، به حبس از یک تا سه سال محکوم میشود. در صورتی که مرتکب، یکی از کارکنان وزارتخانهها یا سازمانها یا موسسات وابسته به دولت یا شهرداریها یا نهادهای انقلاب اسلامی باشد یا به نحوی از انحا در امر جعل یا استفاده از مدارک و اوراق جعلی شرکت داشته باشد به حداکثر مجازات محکوم میشود، همانطور که از ماده مشخص است جعل کردن مدرک تحصیلی، یا فارغ التحصیلی یا ریز نمرات مراکز نام برده شده در متن ماده، جرم است و کسی که مرتکب این نوع جعل شود مجازات میشود و مجازات وی علاوه بر جبران خسارت، حبس از یک تا سه سال است. بر اساس ماده مذکور جعل مدرک تحصیلی پایینتر(دیپلم)، مدارک حوزوی، مدارک موسسات کمک آموزشی، مدارک موسسات زبانهای خارجی و امثال اینها مشمول عنوان جرم جعل مدارک، قرار نمیگیرند و برای جعل این اسناد مجازات جعل اسناد عادی که در ماده ۵۳۶ به آن اشاره شده است، حکم میشود. بر اساس ماده ۵۳۶ قانون مجازات اسلامی هرکس در اسناد یا نوشتههای غیر رسمی جعل یا تزویر کند یا با علم به جعل و تزویر آنها را مورد استفاده قرار دهد علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از شش ماه تا دو سال یا به سه تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.
مطلب پیشنهادی: برای آشنایی با نکات حقوقی بیشتر انواع ضمانتهای بانکی را مطالعه کنید.
بعد از طلاق، ممکن است مادری که حضانت فرزند به او تعلق نگرفته، خواهان حضانت فرزند و حاضر به بخشیدن مهریه در قبال حضانت فرزند باشد.
در مواردی که ادامه زندگی مشترک میسر نیست و زن و شوهر تصمیم به طلاق میگیرند، بحث حضانت فرزند مطرح میشود. گاهی حضانت از لحاظ قانونی به مادر نمیرسد و به همین دلیل او حاضر به بخشیدن مهریه در قبال دریافت حضانت فرزند میشود. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی جنبههای مختلف بخشیدن مهریه در قبال حضانت فرزند پرداخته شده است.
چه زمانی درباره حضانت فرزندان تصمیم گیری میشود؟
قبل از هر چیز باید خاطر نشان کرد که بر طبق ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف پدر و مادر است یعنی در عین حال هر کدام از پدر و مادر حق دارند حضانت دائم فرزند را داشته باشند تکلیف قانونی و شرعی هم در این خصوص دارند. با انجام طلاق و جدایی زن و مرد، موضوع نگهداری و حضانت فرزند مطرح میشود و برای هر یک اهمیت پیدا میکند، زیرا قاضی به همراه صدور حکم طلاق حضانت را مشخص میکند و چون زوجها از یکدیگر جدا هستند و باید از فرزند نیز مراقبت شود، پس در نتیجه حضانت با یکی از آنها خواهد بود و دیگری حق ملاقات دارد. بعد از طلاق، ممکن است مادری خواهان حضانت فرزند در قبال بخشیدن مهریه خود باشد.
اثبات عدم صلاحیت پدر در نگهداری فرزند
باید در نظر داشت که یکی از روشهایی که با توسل به آنها مادر میتواند حضانت فرزند را عهدهدار شود، شرایطی است که مادر بتواند عدم صلاحیت پدر کودک را با توجه به مواردی که در قانون مطرح شده، اثبات کند. در این صورت وی میتواند حضانت فرزند را بدون بخشیدن مهریه داشته باشد. از جمله این موارد زمانی است که انحطاط و فساد اخلاقی پدر، در تربیت فرزند تاثیر منفی داشته و موجب سختی و ناراحتی برای فرزند باشد.
شرایط سلب حضانت فرزند از پدر
اعتیاد زیان آور به الکل، مواد مخدر و قمار
اشتهار به فساد اخلاق و فحشا
ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشکی قانونی
سو استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضداخلاقی مانند فساد و فحشا، تکدیگری و قاچاق
تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف
بنابراین مادر میتواند با وقوع و اثبات هر یک از موارد مزبور، بدون اینکه در ازای حضانت فرزند، مهریه خود را ببخشد، حضانت را دریافت کند.
بخشیدن مهریه در قبال حضانت فرزند
در بعضی اوقات، مادر نمیتواند در هیچ صورتی موفق به دریافت حضانت فرزند خود شود. در این شرایط ممکن است که با مرد توافق کند که در ازای بخشیدن مهریه خود، حضانت از پدر به او منتقل شود. با توجه به توافق دو طرف این امر امکان پذیر است و زن و مرد میتوانند بخشیدن مهریه در قبال حضانت فرزند را از طریق دادگاه و یا دفاتر رسمی، ثبت و لازم الاجرا کنند.
مطالبه مهریه پس از بخشیدن آن در قبال حضانت
با بخشیدن مهریه در قبال حضانت فرزند، ممکن است که مادر نتواند یا نخواهد حضانت از فرزند را ادامه دهد و به دلیل ناتوانی در نگهداری فرزند خود، از دادگاه بخواهد از ادامه حضانت فرزند معاف شود. البته در صورتی که مادر به هر دلیل از حضانت فرزند خود منصرف شود و بخواهد مهریه خود را که در ازای حضانت فرزند بخشیده است مطالبه کند، از نظر قانونی امکان نخواهد داشت، زیرا بخشش مهریه در قبال دریافت حضانت فرزند طبق خواست و اراده زن بوده و فقط در صورتی قابل مطالبه خواهد بود که با رضایت شوهر باشد.
بنا به ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی نفقه شامل کلیه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن اعم از مسکن ، پوشاک ، غذا، لوازم منزل و هزینههای درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا بیماری.
یکی از حقوق زن پس از ازدواج دریافت نفقه از سوی مرد می باشد. در صورتی که مرد از پرداخت نفقه سر باز زند ترک انفاق صورت گرفته است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی پرداخت نکردن نفقه و مجازات آن میپردازیم.
پرداخت نکردن نفقه
یکی از دعاوی رایج در حوزه خانواده دعوی مربوط به عدم پرداخت نفقه یا ترک انفاق از جانب زوج به زوجه است. نفقه یکی از حقوق قانونی زن پس از ازدواج به شمار می رود و مرد موظف به تامین و پرداخت آن است. در صورتی که مرد از پرداخت آن به زن خودداری کند ترک انفاق صورت گرفته است.
روند شکایت کیفری ترک انفاق چیست؟
طبق ماده ۶۴۲ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی: هر مردی با برخورداری از استطاعت مالی نفقه زن خود را در صورت تمکین ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع کند، دادگاه او را از سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم میکند. بنابراین، طبق آنچه قانون مطرح کرده است در صورتی که زن استحقاق دریافت نفقه را داشته باشد و مرد از پرداخت آن خودداری نماید می تواند در دادگاه طرح شکایت ترک انفاق کند. در شکایت ترک انفاق نیز مانند هر نوع شکایت دیگری زن به عنوان شاکی باید وقوع جرم پرداخت نکردن نفقه را اثبات کند. راههای اثبات شکایت ترک انفاق هم مانند شکایتهای دیگر شیوهای کاملا مشخص دارد، مثلا در مواردی که زن مدعی است همسرش او را از خانه بیرون کرده یا مدتی است به او نفقه نداده، این مساله در صورتی برای دادگاه اثبات میشود که یا همسر زن در محضر دادگاه به این مساله اقرار کند و این اتهام را بپذیرد یا این که شهود معرفی شده از سوی زن به دادگاه این موضوع را تایید کنند. ترک انفاق از جرایمی کیفری به شمار میآید که قابلیت استمرار و تکرار دارد و به همین دلیل زوجه این حق را دارد که در هر زمانی نسبت به طرح دعوی به علت عدم پرداخت نفقه از سمت همسر اقدام کند. به عبارت دیگر، این جرم به دفعات قابل شکایت کیفری است.
مجازات پرداخت نکردن نفقه
در صورتی که مرد از پرداخت مخارج متعارف خویشان خود، امتناع ورزد جرم ترک انفاق تحقق پیدا میکند. بنابراین، ارتکاب به این جرم مجازاتی را نیز به دنبال دارد. با این حال، برای تحقق این جرم، باید شرایطی به وجود آید؛ در صورت وجود این شرایط، کسی که از پرداخت نفقه اشخاص واجبالنفقه خودداریی کند به حبس تعزیری بیش از شش ماه تا دو سال حبس محکوم خواهد شد.
اگر فردی با استفاده از تماس با فرد دیگری به قصد و یا بدون قصد به مزاحمت و آزار فردی بپردازد این موضوع اگر شامل مواردی باشد که زندگی فرد و یا ابعادی از آن را مورد تهدید قرار داده باشد جزء جرایم تلفنی به حساب خواهد آمد.
ترساندن و ایجاد بیم در افراد نه فقط در ارتباطات حضوری بلکه میتواند تنها با رد و بدل کردن اطلاعات از طریف تلفن و مانند آن باشد. با توجه به این مسئله هر زمان که افراد از طریق صحبتهای تلفنی اقدام به تهدید فرد کنند و سعی داشته باشند از این طریق امنیت فرد را زیر سوال ببرند به علت عدم دسترسی لحظه ای افراد به فرد تهدید کننده و یا مزاحم ممکن است برای تهدید کننده راحتتر به نظر برسد و این موضوع این ترس را برای فرد تهدید شده در بر خواهد داشت که دسترسی و پیگیری فردی که با اقداماتی تلفنی دست به این قبیل جرایم میزند غیر قابل پیگرد و دستگیری است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی تهدید تلفنی و مجازات آن میپردازیم.
چگونه میتوان تهدید تلفنی را گزارش کرد؟
مراجع قضایی هرگونه تهدید که زندگی فرد را دچار اختلال کرده است؛ همانطور که تهدیدهای حضوری میتواند در آن تاثیری داشته باشد؛ کنترل کرده و آن را پس از پیگیری و تشکیل پرونده مورد مجازات قرار خواهند داد. بنابراین فردی که مورد تهدید تلفنی قرار گرفته است پس از این که متوجه تهدید بودن این مسئله شده با ارائه مدارک و شواهدی که وجود دارد و استدلال این موضوع که پس از این اتفاق برای وی ضرر و زیانی ناشی شده است؛ پس از ارائه این شواهد، به طرح یک شکایت در مراجع قضایی خواهد پرداخت و فردی را به عنوان متهم در پرونده قید کرده و بر اساس شکایت وی دادگاه از فرد متهم خواهد خواست برای ادامه مراحل در دادگاه حضور پیدا کند. پس از دفاعیات و توضیحات فرد متهم و یا انطباق صحبتها و شواهد با ان چه متهم پرونده درباره آن اذعان داشته است میتوان حکمی برای متهم صادر کرد.
مجازات تهدید تلفنی به چه صورتی خواهد بود؟
اثبات مورد تهدید در هر شکل یا هر نوعی از آن همان تهدید بوده و مجازات آن با توجه به میزان و نوع آسیبی که برای افراد در پی داشته است و علاوه بر اینکه به مجازات حبس از یک ماه تا شش ماه را در پی خواهد داشت؛ به علت اینکه این گونه از تهدیدات دربردارنده استفاده از قابلیتهای مخابرات است پس از پیگیری و اثبات آن مخابرات خط تلفنی که با آن جرم تهدید و یا مزاحمت رخ داده باشد را مسدود خواهد کرد؛ هم چنین یکی از مواردی که حائز اهمیت است این است که ایجاد نوعی شوک در اعلام خبر های تلفنی در صورتی که اعلام خبر منجر به فوت طرف دیگر مکالمه که شنونده خبر هست، شود؛ این موضوع میتواند به مثابه قتل عمد شناخته شده و مورد پیگیریهای خاص قرار بگیرد.
زن میتواند به محض انعقاد عقد نکاح ، مهریه اش را مطالبه کند.
از جمله مهمترین حقوق مالی که به هنگام عقد ازدواج به زن تعلق میگیرد، مهریه است. بر خلاف این تصور که زن به هنگام طلاق میتواند مهریهاش را مطالبه کند، تقاضا مهریه بدون طلاق نیز امکانپذیر است، یعنی اینکه زن میتواند هم زمان اقدام به گرفتن مهریه و ادامه زندگی مشترک کند؛ بدون آنکه با شوهرش اختلافی داشته باشد یا بخواهد جدا شود. قانونگذار این راه را باز گذاشته است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی گرفتن مهریه بدون طلاق میپردازیم.
مهریه زن
بر اساس ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی، به مجرد عقد زن مالک مهریه میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن انجام دهد. بنابراین، همانطور که از این ماده مشخص میشود، به محض اینکه عقدی میان طرفین واقع شد، زن مالک مهریه میشود و هر زمان که بخواهد میتواند مهریهاش را مطالبه کند. بر همین اساس، اینکه در عرف گفته میشود که عدم تمکین زن، ناشزه بودن زن و یا دادخواست طلاق از طرف زن سبب محروم شدن زن از مهریه میشود، مطلب صحیحی نیست؛ حتی جرایمی مانند برقراری رابطه نامشروع توسط زن نیز سبب عدم استحقاق او نسبت به مهریه نمیشود.
گرفتن مهریه
بر اساس قوانین و مقررات مربوط به مهریه، زن میتواند به محض اینکه عقد ازدواج میان زوجین خوانده شد، مهریهاش را مطالبه کند و مرد نیز موظف است که مهریه را به زن بپردازد، از آن جهت که مهریه یکی از مهمترین حقوق مالی است که به زن تعلق میگیرد، قانونگذار نیز روشهایی برای گرفتن مهریه توسط زن پیش بینی کرده است. در صورتی که خود زن و مرد با هم به توافق برسند، میتوانند با مراجعه به دفاتر اسناد رسمی و با تنظیم یک سند در این خصوص، مهریه به زن پرداخت شود.
گرفتن مهریه بدون طلاق
به محض آنکه عقد نکاح میان زوجین خوانده شد، زن مستحق دریافت مهریه میشود و میتواند آن را مطالبه کند، البته آنگونه که مرسوم است، مطالبه مهریه و گرفتن آن خصوصا در مهریههای سنگین، معمولا به دنبال اختلاف میان زن و مرد در روابط زناشویی اتفاق میافتد، اما باید به این نکته توجه کرد که مهریه حق مالی است که به هنگام عقد ازدواج به زن تعلق میگیرد. در صورتی هم که زن بخواهد و متمایل به ادامه زندگی با همسرش باشد نیز میتواند اقدام به گرفتن مهریهاش کند؛ بنابراین، گرفتن مهریه و ادامه زندگی امکانپذیر است و بدون طلاق هم زن میتواند مهریهاش را مطالبه کند.
بنا به ماده ۱ و ۲ قانون مسئولیت مدنی هرگاه کسی به دیگری چه به صورت عمد و چه غیرعمد، خسارتی وارد کند، مسئول جبران خسارت است.
در تصادفات رانندگی بین دو اتومبیل در اغلب موارد خسارات جزیی یا کلی به خودرو وارد میشود. گاهی این خسارات آنقدر جزیی است که با صرف کمترین وقت و هزینه قابل جبران بوده و به بدنه اتومبیل ضرر چندانی وارد نمیکند. در مواقعی که اتومبیل صفر یا گران قیمت و خسارت وارده باعث ضرر چشمگیری به خودرو شدهباشد، به غیر از لزوم تعمیر و بازسازی قسمت آسیب دیده، ماشین دچار افت قیمت نیز میشود. افت قیمت خودرو در اصلاح به این معنا است که خودرو به علت خسارت حتی بعد از تعمیر، افت قیمت غیرقابل چشمپوشی پیدا میکند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی افت قیمت خودرو و مسئولیت جبران خسارت افت قیمت خودرو در تصادف میپردازیم.
افت قیمت خودرو و مسئول پرداخت آن
در مورد خودروهای صفر و یا خودروهای گران قیمت، از آنجا که در هنگام فروش قیمت آنها کاهش چشمگیری پیدا میکند، علاوه بر جبران خسارتی که به بدنه خودرو وارد شده، باید هزینه افت قیمت آن نیز پرداخت شود. اگر مالک خودرو تقاضای پرداخت افت قیمت را داشته باشد، باید به مرجع صالح مراجعه کرده و دادخواست دهد. اصولا پرداخت خسارت سوانح رانندگی و سوانحی که آسیبی به شخص ثالثی وارد کند، برعهده بیمه است. تمام دارندگان خودرو به موجب قانون بیمه اجباری شخص ثالث مصوب ۱۳۹۵، موظف به بیمه کردن وسیله نقلیه خود هستند. در خصوص خسارت بدنی وارد شده به اتومبیل مشکلی از جهت پرداخت وجود نخواهد داشت و از بیمه شخص مقصر حادثه پرداخت میشود؛ اما هیچ بیمهای تعهد به پرداخت خسارت ناشی از افت قیمت خودرو را ندارد و پرداخت خسارت ناشی از افت قیمت خودرو بر عهده شخص مقصر تصادف است، پس برای دریافت خسارت ناشی از افت قیمت ماشین باید به راننده مقصر حادثه مراجعه کرد.
مرجع صالح برای رسیدگی به افت قیمت خودرو
راننده مسبب حادثه باید خسارت ناشی از افت قیمت خودرو را بپردازد، بنابراین شخص متضرر باید به شورای حل اختلاف مراجعه کرده و تقاضای دریافت خسارت ناشی از افت قیمت خودرو در اثر تصادف رانندگی را داشته باشد. بعد از ثبت دادخواست تامین دلیل برآورد افت قیمت، قاضی شورا قرار کارشناسی صادر میکند و بعد از پرداخت هزینه کارشناسی توسط متضرر حادثه، کارشناس مربوط به تصادفات میزان افت قیمت ماشین را برآورد میکند. پس از برآورد خسارت ناشی از افت قیمت خودرو توسط کارشناس، مالک خودرو آسیب دیده باید دادخواست مطالبه خسارت به طرفیت مالک خودرو مقصر را تقدیم دادگاه و یا شورای حل اختلاف کند. اگر میزان خسارت برآورد شده کمتر از بیست میلیون تومان باشد باید در شورای حل اختلاف مورد رسیدگی قرار گیرد و اگر میزان خسارت بیشتر از بیست میلیون میلیون تومان باشد رسیدگی در صلاحیت دادگاه است.
مالیات بر ارث حقی قانونی است که دولت در اموال فرد متوفی داشته و وراث ملزم به پرداخت آن هستند.
یکی از مراحلی که در روند قانونی دریافت ارث وجود دارد پرداخت مالیات آن است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی مالیات بر ارث در قانون میپردازیم.
مالیات بر ارث چیست؟
هر گاه فردی فوت کند و ورثه داشته باشد، وراث یا نماینده قانونی او میبایست ابتدا نسبت به اخذ انحصار وراثت اقدام کند تا رسما وراث متوفی مشخص شوند؛ همچنین مکلفند ظرف حداکثر یک سال از تاریخ فوت، به سازمان امور مالیاتی محل سکونت متوفی مراجعه و در اظهارنامهای که فرمهای مخصوص آن که توسط سازمان امور مالیاتی تهیه شده است اطلاعات هویتی و مکانی متوفی و وراث حین فوت و اموال و داراییها و بدهیها، هزینههای کفن و دفن و واجبات مالی و عبادی و دیون محقق و مسلم متوفی را نظیر مهریه همسر درج کنند. سپس اظهارنامهها مورد رسیدگی قرار میگیرند و پس از ارزیابی اموال و داراییها نتیجه رسیدگی به وراث ابلاغ شده و هر یک از وراث به نسبت سهم الارث خود ملزم به پرداخت مالیات متعلقه خواهند شد.
کدام اموال مشمول مالیات بر ارث میشود؟
اموال مشمول مالیات بر ارث در قانون مشخص شدهاند و اموالی هستند که درنتیجه فوت شخص انتقال مییابد، به شرح زیر است:
سپردههای بانکی، اوراق مشارکت و سایر اوراق بهادار بهاستثناء موارد مندرج در بند ۲ ماده قانون مالیاتهای مستقیم و سودهای متعلق به آنها و نیز سود سهام و سهم الشرکه تا تاریخ ثبت انتقال به نام وراث و یا پرداخت و تحویل به آن ها به نرخ سه درصد
سهام و سهم الشرکه و حق تقدم آنها یک و نیم (۱٫۵) برابر نرخهای مذکور در تبصره ۱ ماده ۱۴۳ و ماده ۱۴۳ مکرر قانون مالیاتهای مستقیم طبق مقررات مزبور در تاریخ ثبت انتقال به نام وراث
حق الامتیاز و سایر اموال و حقوق مالی که در بندهای مذکور به آنها تصریح نشدهاست
انواع وسایل نقلیه موتوری، زمینی، دریایی و هوایی
املاک و حق واگذاری محل (۱٫۵) برابر نرخ های مذکور در ماده ۵۹ قانون مالیاتها
اموال و داراییهای متعلق به متوفای ایرانی که در خارج از کشور واقع شده است
چه اموالی از پرداخت مالیات معاف هستند؟
برخی از اموال به جا مانده از فرد متوفی مشمول مالیات بر ارث نبوده و از پرداخت مالیات معاف هستند. این اموال عبارتاند از:
وجوه بازنشستگی و وظیفه و پسانداز خدمت و مزایای پایان خدمت، مطالبات مربوط به خسارت اخراج، بازخرید خدمت و مرخصی استحقاقی استفاده نشده و بیمههای اجتماعی و نیز وجوه پرداختی توسط موسسات بیمه یا بیمهگزار و یا کارفرما از قبیل انواع بیمههای عمر و زندگی، خسارت فوت و همچنین دیه و مانند آنها حسب مورد که یک جا و یا به طور مستمر به ورثه متوفی پرداخت میشود
اموالی که برای سازمانها، موسسات و نهادهای مذکور در ماده ۲ قانون مالیاتها مورد وقف یا نذر یا حبس واقع شود
اثاثیه منزل محل سکونت متوفی
اموالی که جزء ماترک متوفی بوده و طبق قوانین یا احکام خاص، مالکیت آنها سلب و یا به صورت بلاعوض در اختیار اشخاص موضوع ماده ۲ قانون مالیات ها قرار گیرد
مطالب درج شده در صفحه توضیحات شناسنامه، از نظر حقوقی اثرات و کارکردهای خاصی دارد و بخش مهمی از شناسنامه به شمار میآید.
شناسنامه مهمترین سند هویتی هر فرد محسوب میشود که توسط سازمان ثبت احوال کشور صادر میشود. شناسنامه کاربردهای متفاوتی دارد؛ به طور مثال برای احراز هویت اشخاص حقیقی در امور اداری و شرکت در انتخابات یا برای ثبت ازدواج و طلاق از شناسنامه استفاده میشود. هرکدام از صفحات شناسنامه اطلاعاتی قانونمند دارند که با هدف یکسان سازی و تسهیل بسیاری از امور طراحی شدهاند. از مهمترین صفحات شناسنامه صفحه توضیحات آن است که در آن اطلاعات به خصوصی در مورد هویت فرد ثبت میشود و تحت هیچ شرایطی قابل تغییر نیست. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی حذف توضیحات شناسنامه میپردازیم.
کاربرد صفحه توضیحات
صفحه توضیحات شناسنامه در انتها آن قرار دارد که شامل اطلاعات مختلفی میشود. این اطلاعات در زمان صدور شناسنامه یا موقع دریافت شناسنامه جدید یا شناسنامه المثنی در آن درج میشود.
موضوعات صفحه توضیحات
از جمله موضوعاتی که در زمان صدور یا تعویض شناسنامه، در صفحه توضیحات آن نوشته میشود؛ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در صورت حذف پسوند و پیشوند نام و نام خانوادگی، نام قبلی در این برگه ثبت میشود
در زمان تغییر نام و سن و سایر موارد بر اساس احکام قانونی سابقه آن در این برگه ثبت میشود
در صورت صدور شناسنامه جدید یا المثنی و سابقه شناسنامه قبلی در صفحه توضیحات ثبت میشود
در صورت وجود اشتباهات املایی در زمان صدور شناسنامه قدیمی، مطلب صحیح در توضیحات شناسنامه جدید ثبت میشود
تمامی این موارد در صفحه توضیحات ثبت میشوند تا در بررسیهای قانونی مدنظر قرار داده شوند.
امکان حذف توضیحات شناسنامه وجود دارد؟
در بعضی موارد وجود توضیحات موجب دردسرهایی میشوند؛ مثلا در زمان احراز هویت باید از این صفحه هم کپی گرفته شود؛ اما وجود این صفحات در برخی موارد به نفع شما محسوب میشود؛ به طور مثال در صورتی که به شما ارثی برسد، امور اثبات هویت برای شما راحتتر است، زیرا قانون همواره به نفع اکثریت تصویب میشود. بعضی از توضیحات که اثرات قانونی ندارند، در زمان تعویض شناسنامه یا دریافت شناسنامه المثنی به صورت خودکار از صفحه توضیحات حذف میشوند؛ اما برخی موضوعات به دلایل قانونی به هیچ وجه قابل حذف نیستند و شما نمیتوانید تغییری در آنها به وجود آورید.
زن تحت شرایطی خاص میتواند به منظور جدایی از همسر خود تقاضا طلاق داشته باشد.
شاید یکی از سختترین پروندههای حقوقی در دعاوی خانوادگی طلاق از طرف زن باشد چرا که بر اساس قانون حق طلاق به مرد اختصاص دارد. بنابراین، تحقق این امر و نیز ارائه دلایل قانع کننده به دادگاه برای به نتیجه رساندن پرونده کمی دشوار است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی طلاق از طرف زن و شرایط آن میپردازیم.
طلاق از طرف زن چیست؟
هر یک از زوجین در شرایطی که نتوانند به زندگی مشترک خود ادامه دهند میتوانند تقاضا طلاق داشته باشند. حق طلاق در قانون به مرد داده شده است و او هر گاه که اراده کند به رغم مخالفت زوجه میتواند او را طلاق بدهد، با این حال این حق به زن نیز داده شده است تا درخواست طلاق داشته باشد و در این زمینه ادله خود را به دادگاه ارائه کند هرچند برای گرفتن طلاق بدون رضایت شوهر راهی سخت و دشوار در پیش دارد. یکی از دلایلی که سبب میشود تا زن از ادامه زندگی منصرف شده و قصد جدایی از همسر خود را داشته باشد عسر و حرج او است که میتواند به استناد ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی به عنوان یکی از شرایط طلاق ز طرف زن مطرح کند.
مصادیق عسر و حرج زن کدام است؟
مصادیق عسر و حرج عبارتاند از:
ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی یا ۹ ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه
اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر یا ابتلای وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است
محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر
ضرب و شتم یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.
ابتلاء زوج به بیماریهای صعب العلاج روانی که زندگی مشترک را مختل نماید.
علاوه بر این، دادگاه ها این حق را خواهند داشت که هر کارى که انجام دادنش براى زوجه سخت و غیرقابل تحمل باشد را از مصادیق عسر و حرج در نظر گرفته و او را مطلقه کند.
آیا در طلاق از طرف زن مهریه به زوجه تعلق میگیرد؟
در طلاق از طرف زن، اگر مرد در خصوص طلاق مخالفت کند و زن از طریق اثبات عسر و حرج یا اثبات یکی از موارد دوازده گانه شروط ضمن عقد نکاح (در صورت امضا کردن زوج) حکم طلاق اخذ کند، علاوه بر طلاق مهریه را هم میتواند مطالبه کند.
طبق قانون، دستکاری پلاک خودرو برای آنکه پلیس نتواند تخلفات راننده را ثبت کند و یا دوربینهای راهنمایی و رانندگی نتوانند از تخلفات عکسبرداری کنند، جرم محسوب و برای آن ها مجازات در نظر گرفته می شود.
مخدوش کردن پلاک نشان میدهد که راننده قصد انجام تخلفی خاص، با خودرو خود را دارد. این تخلف میتواند در حوزه رانندگی و یا خارج از آن باشد. بسیاری از رانندگان برای ورود به محدودههای ترافیکی و عدم پرداخت جریمه و عوارض ورود به این محدودهها، اقدام به مخدوش کردن پلاک خود میکنند. همچنین عدهای دیگر برای انجام تخلفاتی سنگینتر مانند دزدی پلاک وسیله نقلیه خود را مخدوش میکنند که این تخلفات خارج از حوزه رانندگی قرار دارد. جرم تغییر غیرقانونی و دستکاری پلاک خودرو از جمله جرایمی است که در سالهای اخیر به ویژه در شهرهای بزرگ افزایش یافته است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی جرم مخدوش کردن پلاک خودرو و عواقب آن میپردازیم.
مخدوش کردن پلاک شامل چه مواردی میشود؟
استفاده از پلاک زیر سپر یا پشت شیشه
استفاده از طلق روی پلاک
استفاده از پارچه و دستمال روی پلاک
ناخوانا کردن پلاک با تغییر شکل اعداد پلاک
مخدوش کردن پلاک با استفاده از پلاکهای غیرمجاز
جرم مخدوش کردن پلاک خودرو
دستکاری پلاک خودرو تنها تخلف نیست و جرم نیز تلقی میشود، رانندگان متخلفی که اقدام به دستکاری پلاک خودرو میکنند مجرم محسوب شده و با آنان برابر قانون برخورد میشود. بنا بر ماده ۷۲۰ قانون مجازات اسلامی هر کس در ارقام و مشخصات پلاک وسایل نقلیه موتوری زمینی، آبی یا کشاورزی تغییری ایجاد و یا پلاک وسیله نقلیه موتوری دیگری را به آن الصاق کند یا برای آن پلاک تقلبی بکار برد یا چنین وسایلی را با علم به تغییر و یا تعویض پلاک تقلبی مورد استفاده قرار دهد به حبس از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.
مجازات مخدوش کردن پلاک چیزی بیشتر از جریمه نقدی است
در جدول تخلفات رانندگی، جریمه دستکاری پلاک خودرو، ۶۰ هزار تومان در نظر گرفته شده است، اما برابر مقررات کسانی که پلاک وسیله نقلیه خود را مخدوش کرده باشند، حتما به مقام قضایی معرفی میشوند و روند قانونی برای آنها پیگیری خواهد شد. بنا بر ماده ۷۲۰ قانون مجازات اسلامی، دستکاری پلاک وسیله نقلیه، برای متخلف از ۶ ماه تا یک سال حبس، در پی دارد. همچنین خودرو توقیف و فرد متخلف به مقام قضایی معرفی میشود.
تفاوت جریمه مخدوش کردن پلاک خودرو با موتور سیکلت
دستکاری پلاک هر نوع وسیله نقلیه و تردد در معابر عمومی تخلف است و مجازات آن با یکدیگر، تفاوتی ندارد. بنابراین فرقی نمیکند که پلاک یک خودرو مخدوش شده باشد یا یک موتور سیکلت. در هر صورت باید جریمه ۶۰ هزار تومانی، توقیف وسیله نقلیه و ارجاع به مراجع قضایی را بپذیرد. اساسا اقدام به انجام چنین کاری به صورت عمد بوده و راننده در آن دخالت دارد، بنابراین قانون هیچ نوع تخفیف و عنایتی به این دست از رانندگان ندارد و به شدت با آنها برخورد قانونی میکند.
ضامن شدن جز مواردی است که مسئولیت زیادی برای فرد ضامن در پی دارد.
از آنجا که ضامن شدن مسئولیت زیادی برای فرد در پی دارد؛ در بخشی از قانون مدنی ایران به صورت سرفصلی مجزا به این موضوع پرداخته شده است؛ با توجه به اینکه در بسیاری از موارد افراد ممکن است برای اموری چون دریافت وام از بانک یا استخدام و … نیاز به ضامن داشته باشند، لازم است که اشخاصی که قصد دارند به عنوان ضامن معرفی شوند، نکاتی را باید مورد توجه قرار دهند تا بعد از امضا ضمانت نامه دچار اختلاف و مشکلات حقوقی نشوند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی ضمانت و ضامن شدن میپردازیم.
اطلاع از مقدار بدهی
فرد ضامن وام با حسن نیت و اطلاع از شرایط بدهکار تعهدی را قبول میکند، اما با توجه به اوضاع پرتلاطم امروزی بهتر است ضامن از مقدار تعهد و شرایط پرداخت دین به طور کامل مطلع باشد و سپس ضمانت را بپذیرد.
کسب اجازه از بدهکار در ضامن شدن
یکی از حقوق ضامن این است که میتواند دادخواستی علیه بدهکار بدهد و پولی را که به طلبکار و یا به بانک میدهد بعدها از بدهکار و یا کسی که از او ضمانت شده پس بگیرید. اما اگر بدهکار از ضمانت ضامن به نفع وی اطلاع نداشته باشد، این امر میسر نیست. بنابراین از آنجا که قرارداد ضمانت بین ۲ نفر یعنی ضامن و فردی که از او ضمانت کرده، انجام میشود و به اراده و اجازه بدهکار برای انعقاد قرارداد نیاز ندارد، در صورتی که بدهکار از ضمانت اطلاع نداشته باشد، ضامن نمیتواند علیه بدهکار دادخواست دهد.
اراده بدهکار شرط است؟
بسیار دیده شده که افراد به سبب دوستی، ضمانتی را از روی خیرخواهی قبول میکنند. در این مورد، ضامن نمیتواند ادعا کند که چون از روی لطف این کار را انجام داده است، پس مسئولیت ندارد. زیرا در صورت که بدهکار بدهی را پرداخت نکند، در واقع ضامن باید بدهی او را بپردازد؛ چون با اطلاع و آگاهی به این موضوع ضامن شده و تعهد داده که اگر بدهکار، بدهی را ندهد، آن را پرداخت خواهد کرد. در این صورت نمیتواند ادعا کند که بدهکار پول وی را پس بدهد. زیرا اصل عقد ضمان مبتنی بر اجازه بدهکار نبوده و اراده بدهکار برای انعقاد عقد لازم نیست. اشخاصی که ضامن دیگران میشوند و نیت خیر دارند باید آگاه باشند که در ضمانتشان حتما باید اجازه بدهکار را بگیرند.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی بیشتر انواع ضمانتهای بانکی را مطالعه کنید.
بر اساس قانون مدنی، زن و مرد میتوانند هر شرطی که مخالف مقتضا عقد نباشد را ضمن عقد ازدواج در سند درج کنند که طرف مقابل، در صورت قبول و امضا آن شرط، متعهد به آن میشود.
شاید تا به حال شنیده باشید که خانمی میخواهد حق طلاق خود را با همسر آیندهاش شرط کرده و یا حق تحصیل، یا حق خروج از کشور را به موجب عقد ازدواج بدست آورد. این شروط در اصطلاح حقوقی شروط ضمن عقد نام دارند. درج صحیح این شروط سبب میشود تا بسیاری از خلاءهای حقوقی که متاسفانه در خصوص حقوق زنان بعد از عقد ازدواج وجود دارد جبران شده و از بسیاری از اختلافات پس از ازدواج کاسته شود. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی شروط ضمن عقد و انواع آن میپردازیم.
مفهوم شرط ضمن عقد
به محض اینکه عقد ازدواج میان زن و مردی خوانده شد، آن دو با یکدیگر رابطه زوجیت پیدا میکنند. این رابطه زوجیت سبب میشود تا زن و مرد مکلف به انجام اموری در قبال همسر خود باشند. در حالت عادی، انجام این تکالیف دشواری خاصی ایجاد نمیکند؛ مگر در صورتی که زن و شوهر با یکدیگر به اختلاف بخورند و یک یا هر دوی زوجین بخواهند با استفاده از حقوقی که به موجب قانون دارند، دیگری را در مضیقه قرار بدهند. بر اساس قانون مدنی، عمده اختیاراتی که به موجب عقد ازدواج شکل میگیرد، اختیاراتی است که به مرد و البته در راستای حفظ کیان خانواده داده میشود. در مقابل، زن از برخی از حقوق خود مانند مسافرت و خروج از کشور، ادامه تحصیل یا اشتغال به کار محروم میشود؛ مگر اینکه همسرش با آن موفق باشد. به همین دلیل، قانونگذار این امکان را پیش بینی کرده است که زن و مرد در حین وقوع عقد نکاحبتوانند شرط و شروطی که میخواهند را به عقد نامه اضافه کنند. در این حالت، طرفی که عقد را امضا میکند، موظف است که به آن شروط عمل کند.
انواع شروط ضمن عقد نکاح
هر یک از طرفین میتوانند هر کدام از این شروط را که موافق با آن باشند امضا کنند و هر کدام را که نخواهند امضا نکنند. مانند شرط تنصیف اموال و دارایی مرد و وکالت به زن برای طلاق. علاوه بر شروطی که به صورت نمونه در قبالههای ازدواج وجود دارد و زن و مرد میتوانند آن شروط را مدنظر قرار دهند، بر اساس ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی، طرفین عقد میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضا عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر کنند، مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود، یا ترک انفاق کند یا بر علیه حیات زن سوءقصد کند یا سوءرفتاری کند که زندگی آنها با یکدیگر غیر قابل تحمل شود، زن وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شر در محکمه نهایی خود را مطقه سازد. هرگونه شرطی که مخالف ذات عقد نباشد را میتوان به عنوان شرط ضمن عقد و با توافق یکدیگر در عقد گنجانید. مثلا حق تحصیل زن، حق اشتغال زن، حق خروج از کشور برای زن و …
رسیدهای خودپرداز قابل استناد هستند اما از زاویه کیفری و طرح ادعاهایی با مضامین کیفری مستلزم ارائه مستندات و ادله دیگری نیز است.
اگر در گذشته مبادلات و جابجایی وجوه، مستلزم حضور در شعب و باجههای بانکی بود، اما امروز در اقصی نقاط شهرها، محلات و حتی روستاها با تعبیه دستگاههای خودپرداز و یا استقرار تجهیزات و ادوات کارتخوان در فروشگاهها، این امر به سادگی انجام و عملیاتی میشود. یکی از مواردی که در مبادلات پولی کارت به کارت از طریق خودپردازها میتوان به آن استناد کرد، رسیدهایی است که بعد از اتمام عملیات نقل و انتقال وجوه، از دستگاه مذکور دریافت میشود. در این میان وجاهت و اعتبار قانونی رسیدهای دریافتی از خودپردازها در دعاوی حقوقی از نمونه سوالاتی است که گاهی از سوی عموم مردم مطرح میشود. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی رسید خودپرداز در کارت به کارت میپردازیم و به این پرسش که آیا رسید خودپرداز در کارت به کارت، مدرک قانونی است؟ پاسخ داده میشود.
رسید خودپرداز در کارت به کارت
رسیدهای دریافتی که از دستگاههای خودپرداز دریافت میشود اثباتکننده واریز وجوه به حساب مندرج در برگههای صادر شده است. تفسیر ماده ۲۶۵ قانون مدنی حاکی از این موضوع است که هیچگونه نقل و انتقالات پولی به صورت بلاعوض و مجانی انجام نمیپذیرد و در واقع دیونی در پیشینه آن مفروض است. در قالب این ماده قانونی، شخص واریزکننده میتواند خواستار استرداد مبلغی شود که به حساب اشخاص حقیقی یا حقوقی واریز کرده است؛ مگر اینکه مدرک و مستنداتی ارائه شود که ثابت کند قرض و بدهی از قبل میان واریزکننده و دریافتکننده وجود داشته و در مبلغ واریز شده در ازای قرض انجام شده است.
تعدد طلب از سوی طلبکار
در خصوص ادعای تعدد طلب از سوی طلبکار، در برابر رسید دریافتی شخص واریزکننده از دستگاه خود پرداز نیز میتوان چنین گفت: ممکن است شخصی در دو یا سه مرحله مبالغی را به شخص واریزکننده پول (مدیون) قرض داده باشد، در چنین شرایطی باید مدرکی ارائه شود که میزان این طلب و یا تعدد دفعات پرداخت را به عنوان قرض ثابت کند. بر اساس ماده ۲۸۲ قانون مدنی ، تشخیص اینکه مبلغ واریز شده در ارتباط با کدام قرض یا دین بوده، به عهده شخص مقروض است. در واقع این فرد واریزکننده پول است که تعیین میکند میزان وجه واریز شده برای تسویه کدام قرض پرداخت شده است.
بر اساس قانون مدنی، سهم زن از ارث شوهرش در صورتی که مرد فرزندی داشته باشد یا نداشته باشد، متفاوت است.
یکی از مهمترین موضوعاتی که در رابطه با تقسیم ارث وجود دارد آن است که سهم هریک از ورثه چقدر است. میزان سهم هرکدام از ورثه در قانون مدنی مشخص شده است؛ از جمله سهم الارث زن از شوهرش. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی سهم ارث زن از شوهر میپردازیم.
ارث زن از شوهر
در ماده ۸۶۴ قانون مدنی چنین مقرر شده است: از جمله اشخاصی که به موجب سبب ارث میبرند هریک از زوجین است که در حین فوت دیگری زنده باشند. بنابر این ماده، زن از همسر خود ارث میبرد، اما نکته مهمی که در خصوص ارث زن از شوهر وجود دارد آن است که تنها در صورتی زن از همسر خود ارث میبرد که عقد دائم کرده باشند. چرا که بر اساس ماده ۹۴۰ قانون مدنی، زوجینی که ازدواج آنها دایمی باشد، از یکدیگر ارث میبرند.
ارث در صورت داشتن فرزند
سهم زن در صورت داشتن فرزند با حالتی که مرد فرزندی ندارد متفاوت است. بر اساس قانون مدنی، در صورتی که مرد فرزند داشته باشد، یک هشتم است. نکته مهمی که در این رابطه وجود دارد آن است که سابقا، زنان تنها میتوانستند از اموال منقول ارث ببرند و از اموال غیر منقولشوهر خود ارثی به آنها تعلق نمیگرفت، اما به موجب قانون جدید، زنان هم از اموال منقول ارث میبرند و هم از قیمت اموال غیرمنقول. بنابراین، در حال حاضر بر اساس ماده ۹۴۶ قانون مدنی، در صورتی که مردی فوت کند و فرزند داشته باشد، همسر وی یک هشتم از اموال منقول مانند ماشین، وسایل و … را به ارث میبرد؛ همچنین، یک هشتم از قیمت اموال غیر منقولی همچون زمین، خانه را به ارث میبرد.
ارث در صورت نداشتن فرزند
ارث در صورت نداشتن فرزند بیشتر است. در صورتی که مرد فوت کند در حالیکه فرزندی نداشته باشد، ارث همسر او یک چهارم است و یک چهارم از اموال منقول و یک چهارم از قیمت اموال غیر منقول به زن تعلق میگیرد. در صورتی که مردی چند زن داشته باشد، سهمی که به زوجه تعلق میگیرد را بین آنها تقسیم میکنند. به عنوان مثال، در صورتی که مرد متوفی دو زن داشته باشد و فرزند هم داشته باشد، سهم زوجه او بدلیل اینکه مرد فرزند داشته است، یک هشتم خواهد بود که این یک هشتم را بین دو زن بطور مساوی تقسیم میکنند.
عمل کردن به وصیت نامه و اجرا آن به لحاظ شرعی، امری واجب است؛ مگر آنکه وصیت نامه باطل شده باشد.
وصیت کردن عملی پسندیده و مستحب محسوب میشود و توصیه فراوانی به وصیت کردن توسط افراد و همچنین اجرای وصیت متوفی شده است. گاهی وصیت کننده تصمیم به ابطال وصیت خود میگیرد. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی امکان باطل کردن وصیت نامه میپردازیم.
وصیت نامه
بر اساس قانون مدنی، وصیت عبارت است از اینکه شخصی تکلیف برخی از امور مالی و غیر مالی بعد از فوت خود را برای ورثهاش مشخص کرده باشد که با این تعریف، میتوان وصیت را به دو نوع وصیت عهدی (درخواست انجام برخی امور به موجب وصیت نامه) و وصیت تملیکی (بخشش مالی به موجب وصیت نامه) تقسیم بندی کرد. بر اساس قانون، هر فرد تنها به میزان یک سوم از اموال خود را میتواند برای بعد از فوت خود وصیت کرده و به شخص یا امری اختصاص دهد.
امکان باطل کردن وصیت نامه مطابق قانون
وصیت کننده باید اهلیت و اجازه در تصرف اموال خود را داشته باشد. در صورتی که موصی وصیت دومی بر وصیت اول خود صادر کند، وصیت اول، باطل است. مورد وصیت باید مالیت و منفعت عقلایی و قابلیت نقل و انتقال داشته باشد و در ملکیت موصی بوده و متعلق به شخص ثالث نباشد، همچنین وصیت بر مال نامشروع باطل و وجهه قانونی ندارد. وصیت متوفی تنها نسبت به یک سوم اموالش نافذ و صحیح است و درصورتی که سایر ورثه با مفاد وصیت نامه مخالفت کنند، میتوانند تقاضا ابطال آن را کنند، علاوه بر این موارد هر گونه خط خوردگی، لاک گرفتگی و یا خدشه موجب ابطال وصیت نامه خواهد شد.
تنظیم دادخواست
بعد از تصفیه دیون متوفی نوبت به اجرای وصیت نامه میرسد. دادخواست ابطال وصیت نامه، یک دادخواست غیر مالی و از امور حسبی است و در دادگاه نزدیک به محل اقامت متوفی مطرح میشود. در صورتی که وراث، خواهان ابطال باشند، باید در دادخواست خود دلایل موجب ابطال را قید کنند و در این مورد دادگاه تصمیمگیری و رای صادر میکند و اگر موصی له یا وصی اعتراضی نسبت به ابطال وصیت نامه و دفاع به جهت تنفیذ وصیت نامه داشته باشند، میتوانند مطرح کنند.
مدارک مورد نیاز جهت طرح دعوای ابطال وصیت نامه
تصویر مصدق وصیت نامه
به همراه داشتن کارت ملی جهت احراز هویت
در صورت عدم وجود مدارک فوق میتوانید یکی از دلایل زیر را ارائه کنید:
مهریه از جمله مهمترین حقوقی است که به موجب عقد نکاح به زنان تعلق میگیرد.
از جمله مهمترین حقوقی که زن به موجب عقد نکاح به دست میآورد، مهریه است. مهریه در واقع مالی است که مرد پرداخت آن به زن را بر عهده میگیرد و هر زمان که زن بخواهد قابل مطالبه است، اما در شرایطی، زن نمیتواند تمام مهریه را مطالبه کند، بلکه بر اساس مقررات قانونی نصف مهریه به وی تعلق میگیرد. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی موارد نصف شدن مهریه میپردازیم.
موارد نصف شدن مهریه
به موجب ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی به مجرد عقد، زن مالک مهریه میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن کند. بر اساس این ماده، مالکیت زن بر مهریه از همان لحظهای که عقد نکاح خوانده شد، حاصل میشود. از جمله آثاری که مالکیت زن بر مهریه دارد آن است که می تواند اقدام به بخشیدن مهریه کرده و یا آن را مطالبه کند که در این حالت مرد موظف به پرداخت مهریه میشود، اما در برخی از موارد با توجه به برخی از مواد قانون مدنی، در شرایطی مهریه زن نصف میشود و به جای کل مهریه تنها نیمی از مهریه تعیین شده به زن پرداخت میشود.
طلاق قبل از رابطه زناشویی
مالکیت زن بر مهریه از لحظه عقد، مالکیتی متزلزل است و با نزدیکی میان زن و مرد کامل میشود. بر اساس ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی، هرگاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، مستحق نصف مهریه خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلا داده باشد، میتواند مازاد بر نصف را پس بگیرد. یکی از شرایط نصف شدن مهریه، طلاق قبل از نزدیکی است. در این صورت، چون نزدیکی میان زن و مرد رخ نداده است، زن تنها مستحق نصف مهریه خواهد بود.
بذل تمام مدت در عقد موقت
یکی دیگر از موارد نصف شدن مهریه بر اساس ماده ۱۰۹۷ قانون مدنی در عقد موقت است. بر اساس این ماده در نکاح منقطع هرگاه شوهر قبل از نزدیکی تمام مدت نکاح را ببخشد باید نصف مهریه را بدهد. بر اساس این ماده، در صورتی که مرد در عقد موقت یا صیغه قبل از وقوع رابطه زناشویی تمام مدت صیغه را به زن ببخشد یا بذل مدت کند، باید نصف مهریه را به زن بدهد.
فسخ نکاح به علت ناتوانی جنسی مرد
بر اساس ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی، هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود، زن حق مهریه ندارد؛ مگر در صورتی که موجب فسخ، ناتوانی جنسی مرد (عنن) باشد که در این صورت، با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهریه است. بر این اساس، اگر زن قبل از رابطه زناشویی از ناتوانی جنسی مرد آگاه شود، میتواند اقدام به فسخ نکاح کند و در این شرایط حق دریافت نصف مهریه را خواهد داشت.