قانون ارث، موضوعی مالی و اقتصادی است که بر پایه عدالت اجتماعی بنیان نهاده شده و در آن مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی هر یک از زن و مرد رعایت شده است.
احکام ارث بردن زن و مرد براساس جنسیت مرد یا زن بودن وضع نشده است. بلکه براساس مسئولیت مالی و موقعیتی است که این دو در خانوار دارند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع میزان ارث زن و مرد میپردازیم.
ارث زنان
در بحث ارث زنان سه فرض مطرح است که معمولا یک فرض آن ذکر میشود و از دو فرض دیگر غفلت میشود:
گاهی زن و مرد همتا و مساوی ارث میبرند. مانند زمانیکه فرد فوت شده پدر و مادر داشته باشد که هر کدام به طور یکسان یک ششم ارث میبرند و سهم پدر به عنوان مرد بودن بیش از سهم مادر نیست.
در برخی موارد زن کمتر از مرد ارث میبرد. مانند دختر که کمتر از پسر ارث میبرد.
گاهی سهم زن بیش از سهم مرد است، مانند موردی که فرد فوت شده غیر از پدر و دختر، وارث دیگری نداشته باشد که در این جا پدر یک ششم میبرد و دختر بیش از آن ارث میبرد.
همچنین موردیکه میت دارای نوه باشد و فرزندان او در زمان حیات وی مرده باشند. در اینجا نوه پسری سهم پسر و نوه دختری سهم دختر را میبرد. یعنی اگر نوه پسری دختر باشد و نوه دختری پسر باشد، دختر دو برابر پسر ارث میبرد.
بنابراین، سوال را بهصورت کلی نمیتوان طرح کرد که چرا ارث زن نصف مرد است. زیرا در مواردی ارث بردن زن و مرد مساوی و در موارد دیگر ارث زن از مرد بیشتر است و فقط در برخی از موارد است که ارث زن از مرد کمتر است.
چرا ارث زن نصف مرد است؟
نصف شدن ارث زن نسبت به مردان در برخی موارد با توجه به مسولیتهای اقتصادی در خانواده و جامعه مانند دادن نفقه و مهر و دیه عاقله و شرکت در جهاد و پرداخت حقوق واجب اجتماعی که بر عهده مردان نهاده شده تنظیم شده است. دین اسلام برای ایجاد تعادل میان مسئولیت و حق، این احکام را وضع نموده است.
آیا تا به حال برای شما پیش آمده که مدارک شناسایی، کارتهای بانکی و یا مدارک هویتی خود را گم کرده باشید و این سوال پیش آمده که در این زمان چه باید کرد؟
این که در یک روز، یک ساعت و یک لحظه، مدارک خود را گم کنید یا طعمه یک کیفقاپ شوید، اتفاق بسیار ناخوشایندی است. فرد احساس میکند بخش مهمی از هویت و زندگی خود را گم کردهاست. بعد از چند دقیقه به راههای پیدا کردن مدارک فکر میکند. این مدارک ممکن است شناسنامه، کارت ملی، پاسپورت، گواهینامه رانندگی و کارتهای اعتباری بانکی باشد. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع اقدامات فوری هنگام گم شدن مدارک هویتی میپردازیم.
اقدامات فوری هنگام گم شدن مدارک هویتی
بلافاصله پس از کیف قاپی یا گم کردن مدارک هویتی، با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و ماوقع را شرح داده و صورتجلسه دریافت کرده و اعلام مفقودی مدارک خود را ثبت نمایید.
پس از آن میتوانید موارد احتمالی طرق پیدا شدن آنها را بررسی کنید.
شرکت پست با طراحی سرویسی به نام «پست یافته» شرایطی ایجاد کرده تا افراد بتوانند با مراجعه به سایت http://postyafteh.post.ir این شرکت به پیگیری وضعیت مدارک مفقود شده خود از جمله کارت بانکی و کارت ملی خود بپردازند. براین اساس فرد با ورود به سایت شرکت پست و قسمت پست یافته با وارد کردن نام، نام خانوادگی و نام پدر خود میتواند مطلع شود آیا مدارکش به دفاتر پستی تحویل داده شده یا خیر؟
بنابر امکاناتی که این سایت در اختیار کاربران قرار میدهد، برخی مدارک را از طریق این سایت میتوان جستوجو کرد که این موارد عبارتنداز: شناسنامه، گواهینامه، گذرنامه، کارتهای نظامی، کارت ملی، اسناد مالکیت، عقدنامه، دفترچه بیمه، مدارک بانکی، کارتهای اعتباری بانکی، کارت دانشجویی و مدارک تحصیلی، کارت بیمه وسائط نقلیه، سند، معاینه فنی و سایر مدارک خودرو، پروانهها و گواهیها، لوازم خانگی، انواع چک، انواع کارت شناسایی، اوراق سهام و کارت هوشمند سوخت.
فقط ۶ ماه فرصت دارید به دنبال مدارک خود بروید
نکته مهمی که باید در زمینه گم شدن مدارک هویتی مدنظر داشت این است که همه مدارک پیدا شده تنها تا ۶ماه در اداره پست باقی میمانند.
گذرنامه؛ گمشده پر دردسر
پلیس مهاجرت و گذرنامه نیروی انتظامی فرمهایی دارد مخصوص کسانی که گذرنامه خود را گم کردهاند. از شهروندانی که گذرنامه آنان مفقود شده، درخواست میشود مفقودیت گذرنامه خود را به ادارات صدور گذرنامه اعلام کنند.
گذرنامههایی که مفقود میشوند، صاحبان آنها باید به مدیریت گذرنامه استان مراجعه و اعلام مفقودیت کنند. در ادارات صدور گذرنامه فرمهایی در اختیار مراجعه کنندگان قرار میگیرد تا مشخصات خود را وارد کنند تا گذرنامههای آنها به عنوان گذرنامه فاقد اعتبار ثبت شود. رسیدگی به گذرنامههای مفقود شده ۶ماه طول میکشد.
برای پیگیری کارت ملی مفقود شده چه باید کرد؟
افراد با مراجعه به سامانه www.sabteahval.ir، میتوانند مدارک (کارت شناسایی ملی/کارت هوشمند ملی/ شناسنامه) مفقود شده خود را با وارد کردن شماره ملی پیگیری کنند که این جستجو تنها از میان مدارکی است که در اختیار سازمان ثبت احوال قرار گرفته است.
قرارداد اجاره یکی از عقودی است که کاربرد زیادی برای افراد جامعه دارد، برای افرادی که ممکن است هزینه خرید مسکن را نداشته باشند یا به هر علتی تمایل به اجاره مسکن و غیره داشته باشند، این قرارداد مناسب است.
قانونگذار در قوانین مختلف از جمله قانون روابط موجر و مستاجر و قانون مدنی به تنظیم روابط بین موجر و مستاجر پرداخته است و شرایط قرارداد اجاره را بیان نموده است. در این مطلب از مجله دلتا موضوع مطالبه اجاره بهای عقب افتاده را بررسی میکنیم.
اجاره بهای عقب افتاده
منظور از اجور معوقه همان مطالبه اجاره بهای عقب افتاده یا پرداخت نشده است. در واقع مجموع مبالغ اجارهبهایی است که از سوی مستاجر در زمان انتفاع وی از ملک و تصرف ملک توسط او، پرداخت نشده است.
مطابق ماده ۲۱۹ قانون مدنی: عقودی که بر طبق قانون واقع شده باشد بین طرفین و قائم مقام آنها لازم الاتباع است مگر اینکه به رضای طرفین اقاله یا به علت قانونی فسخ شود.
نحوه مطالبه اجور معوقه
برای مطالبه اجور معوقه طبق ماده ۴۹۰ قانون مدنی:
در استفاده عین مستاجره، مستاجر باید بهنحو متعارف رفتار کرده و تعدی یا تفریط نکند.
عین مستاجره را برای همان مصرفی که در قرارداد مقرر شده و در صورت عدم تعیین، باید طبق اوضاع و احوال استفاده نماید.
اجارهبها را در مواعدی که بین طرفین مقرر است پرداخت کند و در صورت عدم تعیین موعد، نقدا باید بپردازد.
نکاتی در مورد مطالبه اجور معوقه
میزان اجور معوقه در قرارداد اجارهنامه با نام اجرتالمسمی تعیین میشود.
در صورتیکه تصرف مستاجر بر ملک بیش از زمان مقرر در اجارهنامه و بدون اجازه صاحب خانه ادامه یابد، او میتواند به مطالبه اجاره بهای مدت زمان انتفاع از ملک، در مهلتی که قرارداد پایانیافته نیز بپردازد.
نحوه مطالبه اجور معوقه
صاحب خانه میتواند به موجب دادخواست، الزام مستاجر به پرداخت اجارههای عقب افتاده را درخواست کند.
اگر جمع اجور معوقه تا بیست میلیون تومان (دویست میلیون ریال) باشد، مرجع صالح به رسیدگی این دعوی، شورای حل اختلاف محل وقوع ملک است.
اگر اجور معوقه مورد مطالبه موجر بیش از بیست میلیون تومان (بیش از دویست میلیون ریال) باشد، در صلاحیت دادگاه محل وقوع ملک است.
نکات کاربردی
بر فرض قسطبندی مالالاجاره تا وقتی موعد پرداخت آن نرسیده مستاجر لازم نیست اقساط را پرداخت کند.
به محض انعقاد اجارهنامه مستاجر ملزم به پرداخت اجاره بها است، خواه از ملک استیجاری استفاده کرده یا نکرده باشد.
در صورت تلف شدن یا غیرقابل استفاده بودن ملک، مستاجر لازم نیست اجاره بها برای مدت باقی مانده اجاره را پرداخت کند.
سوالی که مطرح میشود این است که آیا صاحب خانه بهجز اجارههای عقب افتاده، شارژ ساختمان یا هزینه انشعابات مثل آب، برق و … را نیز میتواند مطالبه کند یا خیر؟ پاسخ مثبت است. موجر میتواند هم زمان با دادخواست مطالبه اجور معوقه، هزینههای مذکور و سایر هزینههایی که بر ذمه مستاجر بوده و از پرداخت آن خودداری کرده است را مطالبه نماید.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی بیشتر با نکات حقوقی در این زمینه، مطلب مستاجران مراقب باشند را مطالعه کنید.
حمایت از کودکان، به خصوص دختران در ازدواج از موضوعات مهم در بحثهای حقوق بشری است که در سراسر دنیا به آن توجه شده و بیشتر کشورها بر اساس قوانین و رسوم خود، حداقل سن ازدواج را برای کودکان در نظر گرفتهاند.
موضوع ازدواج پیش از سن بلوغ در خصوص پسران کمتر موضوعیت دارد، اما در خصوص دختران از گذشته رواج داشته و هنوز هم در بخشهایی از کشور وجود دارد. در این مطلب از مجله دلتا به ازدواج پیش از سن بلوغ میپردازیم.
ازدواج پیش از سن بلوغ
مسلما ازدواج زودرس جوانان به محض رسیدن به سن بلوغ در صورتی که به سیاستهای اجتماعی و فرهنگی یک کشور لطمه وارد سازد، صحیح نبوده و خود سرمنشا بسیاری از مشکلات تربیتی و اخلاقی خواهد بود.
پایبندی به برخی سنتها، ازدواجهای فامیلی، رسوم قبیلهای و مسائلی از این دست باعث شده تا هنوز در برخی مناطق، آداب ازدواج با قوانین رسمی متفاوت باشد.
بر اساس ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.»
در چه شرایطی میتوان زیر سن قانونی ازدواج کرد؟
با اینکه ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی صراحتاً حداقل سن را برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال تمام شمسی اعلام کرده است، استثنائاتی وجود دارد که با وجود این شرایط، میتوان زیر سن قانونی ازدواج نمود:
۱–اذن ولی: ولی باید اراده خود را مبنی بر ازدواج فرزند اعلام نماید و صرف موافقت لازم است ولی کافی نیست.
۲–رعایت مصلحت فرزند: در حقیقت مصلحت امری نسبی است و رعایت مصلحت بسیار دشوار است و به موارد متفاوتی از قبیل وضعیت خانوادگی، شرایط اقتصادی و تحصیلی، الزامات قانونی، شرایط اجتماعی و … بستگی دارد.
۳–تشخیص دادگاه: از مهمترین شروطی که باعث میشود حقوق کودکان تأمین شود آن است که دادگاه نیز در این امر دخالت کند.
در این خصوص خبر”جان باختن کودک ۱۳ ساله سیستان و بلوچستانی هنگام زایمان”، همان چیزی است که این روزها صفحات مجازی فعالین حوزه زنان و کودکان را پر کرده است.
خبری که با وجود تکذیب آن از سوی وزارت بهداشت، بهانهای شد تا بار دیگر ضعف ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی در معیارهای تشخیص مصلحت ازدواج کودکان به قانونگذار یادآوری شود و همچنان نگرانی از جان باختن کودک همسران ۱۳ ساله و کمتر، آن هم به هنگام زایمان در بین فعالین حوزه زنان و کودکان وجود داشته باشد.
در نهایت باید گفت: تصویب قوانین صحیح برای منع ازدواج کودکان، اولین قدم برای مقابله با پدیده کودک همسری و حمایت از حقوق کودک است و این موضوع یک اقدام ضروری است.
بر اساس قانون مدنی در صورتی که والدین از یکدیگر طلاق گرفته باشند یا به هر علت دیگری جدا از یکدیگر زندگی کنند، دادگاه در خصوص حضانت فرزندان آنان تصمیم گیری نموده و در نهایت حضانت کودک را به یکی از والدین واگذار میکند .
گاهی اوقات برخی از والدین سعی در ممانعت از ملاقات فرزند توسط دیگری مینمایند و این امر سبب مشکلاتی برای فرزند و پدر یا مادری که از حضانت محروم شده است میگردد. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات جلوگیری از ملاقات فرزند میپردازیم.
ملاقات با فرزند پس از طلاق
براساس ماده ۱۱۷۴ قانون مدنی در خصوص حق ملاقات با فرزند مقرر نموده است که ” در صورتی که به علت طلاق یا به هر جهت دیگر ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند، هر یک از ابوین که طفل تحت حضانت او نیست، حق ملاقات با فرزند خود را دارد. ”
ممانعت از ملاقات با فرزند
در صورتی که در خصوص زمان، مکان و سایر جزئیات ملاقات، میان والدین توافقی حاصل شود بر اساس آن عمل میشود و در صورتی که اختلافی باشد، دادگاه زمان و مکان آن را بر اساس شرایط و مصالح کودک تعیین میکند که ممکن است یک الی دو بار در آخر هفته باشد.
بر اساس ماده ۴۲ قانون حمایت خانواده، صغیر و مجنون را نمیتوان بدون رضایت ولی، قیم، مادر یا شخصی که حضانت و نگهداری آنان به او واگذار شده است، از محل اقامت مقرر بین طرفین یا محل اقامت قبل از وقوع طلاق به محل دیگر یا خارج از کشور فرستاد.
مگر دادگاه با توجه به مصلحت کودک این امر را اجازه دهد که بنا به درخواست ذی نفع، برای تضمین بازگرداندن صغیر و مجنون تأمین مناسبی اخذ میکند تا حقوق وی رعایت شود.
ضمانت اجرای جلوگیری از ملاقات با فرزند
نخست اینکه هرگاه دادگاه تشخیص دهد توافقات راجع به ملاقات، حضانت، نگهداری و سایر امور مربوط به طفل برخلاف مصلحت اوست یا در صورتی که مسئول حضانت از انجام تکالیف مقرر خودداری کند و یا مانع ملاقات طفل تحت حضانت با اشخاص ذی حق شود، میتواند در خصوص اموری از قبیل واگذاری حضانت به دیگری یا تعیین ناظر با پیش بینی حدود نظارت وی و با رعایت مصلحت طفل تصمیم مقتضی اتخاذ کند.
دوم اینکه هرکس اجرای حکم دادگاه در مورد حضانت طفل را انجام ندهد یا مانع اجرای آن شود یا طفل را تحویل ندهد، حسب تقاضای ذی نفع (کسی که حضانت با اوست) و به دستور دادگاه صادرکننده رأی نخستین تا زمان اجرای حکم بازداشت میشود.
از آنجا که در زمینه ارث، مواردی برای رسیدن وراث به ارث وجود دارد، مواردی نیز برای منع شدن وراث از ارث موجود است. که به این موانع حاجب میگویند.
حجب یکی از موانع ارث است و انواع مختلفی دارد. در این مطلب از مجله دلتا میخواهیم به موضوع اشخاصی که مانع ارث می شوند بپردازیم.
اقسام حجب
بهطور کلی اقسام حجب را میتوان به دو نوع حجب حرمانی و حجب نقصانی تقسیم کرد.
حجب حرمانی:
در واقع در حجب حرمانی هر شخصی که ارتباط نزدیکتری با میت داشته باشد مانع از ارث بردن شخصی که ارتباط دورتری با میت دارد میشود.
یعنی وارثانی که در درجه اول قراردارند و شامل پدر، مادر، فرزند و همسر میشوند، مانع از ارث بردن طبقات پایینتر که شامل خواهر و برادر و خاله و عمو و… هستند، میشوند.
برای مثال حذف شدن برادرزاده از لیست وراث به دلیل وجود خواهر و برادر متوفی است.
حجب نقصانی:
در تعریفی ساده درمورد حجب نقصانی میتوان گفت که در واقع به دلیل وجود یک شخص در میان ورثه اشخاص دیگر از مرتبهای بالاتر که حق خوبی در ارث دارند، به مرتبهای پایینتر که حقشان کمتر میشود تنزل پیدا میکنند.
برای مثال میتوان گفت که پدر و مادر میت در حالت خوب و بالا از میت ارث خواهند برد ولی اگر میت فرزندی داشته باشد، فرزند او باعث میشود تا پدر و مادر میت کمتر از حالت عرف ارث ببرند.
اشخاصی که مانع ارث بردن می شوند
محجوبین یا همان افرادی که از ارث یا بهطور کلی یا بهطور جزئی منع میشوند بر دو دسته هستند:
محجوبین دسته اول
این دسته شامل افرادی میشود که ممکن است بهطور کلی به دلایلی مثل جزو طبقههای فرعی بودن، داشتن نسبت دور باحاجب و… از ارث بردن بهطور کامل منع و محروم شوند.
محجوبین دسته دوم
این گروه معمولا بهطور جزئی از ارث بهره میبرند و منع شدن آنها بهطور کلی با درصد بسیار کمی صورت میگیرد که شامل پدر و مادر،فرزند، زن و شوهر میشوند.
حجب از رد
اگر بعد از تقسیم کردن اموال بین وارثان مقداری از اموال اضافه آمد، در این صورت این مقدار از اموال که اضافه آمده است حتما باید بین وارثان که تعیین شده است تقسیم شود، مگر اینکه وراث برای زمانی که اموال اضافه آمد مانع داشته باشند که در این صورت ارث به آنها تعلق نمیگیرد.
برای مثال زن بیش از یک چهارم مال را مطلقا نمیتواند به ارث ببرد.
شوهر بیش از یک دوم را درصورت وجود وراث نسبی دیگر نمیتواند به ارث ببرد.
مادر نمیتواند بیشتر از یک ششم مال را به ارث ببرد. در برخی موارد هم از حجب رد محروم میشود، البته درصورتی که حاجب داشته باشد.
در برخی از شرایط، وقتی زن مهریهاش را مطالبه کرده و مرد ملزم به پرداخت آن میشود، قانون مهریه را نصف میکند.
از جمله مهمترین حقوقی که زن به موجب عقد نکاح به دست میآورد مهریه است. مهریه در واقع مالی است که مرد پرداخت آن به زن را بر عهده میگیرد و هر زمان که زن بخواهد قابل مطالبه است. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع نصف شدن مهریه زنان میپردازیم.
نصف شدن مهریه و شرایط آن
طلاق قبل از رابطه زناشویی
مالکیت زن بر مهریه از لحظه عقد، ناپایدار است و اگر بین مرد و زن رابطه جنسی صورت نگرفته باشد، مهریه نصف میشود. بر اساس ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی، هرگاه شوهر قبل از نزدیکی، زن خود را طلاق دهد تنها باید نصف مهریه را پرداخت کند. حتی اگر قبل از طلاق مهریه را بهصورت کامل پرداخت کرده باشد، میتواند مازاد آن را پس بگیرد.
بذل تمام مدت در عقد موقت
از موارد دیگری که باعث نصف شدن مهریه میشود در ماده ۱۰۹۷ قانون مدنی آورده شده است و بر مبنای عقد موقت تعیین شده است. بر این اساس، در نکاح موقت هرگاه شوهر قبل از رابطه جنسی تمام مدت نکاح را ببخشد، باید نصف میزان اصلی مهریه را پرداخت کند. یعنی اگر مرد در عقد موقت یا صیغه قبل از وقوع رابطه زناشویی تمام مدت عقد موقت را به زن ببخشد یا بذل مدت کند، موظف است که نصف مهریه را پرداخت نماید.
فسخ نکاح به علت ناتوانی جنسی مرد
بر اساس ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی، اگر عقد ازدواج، به هر دلیلی قبل از نزدیکی فسخ شود، حق مهریه از زن گرفته میشود. با این حال اگر به دلیل ناتوانی جنسی مرد، زن خواستار فسخ قرارداد ازدواج شود، مرد باید نصف مهریه را به وی پرداخت نماید. بر این اساس، اگر زن قبل از رابطه زناشویی از ناتوانی جنسی مرد آگاه شود، این حق را دارد که ضمن نصف شدن مهریه، ازدواجش را فسخ نماید.
بر اساس قانون در صورتیکه شخصی شارژ ساختمان را پرداخت نکند یا از پرداخت آن امتناع ورزد، هیأت مدیره مدیره ساختمان میتوانند از طریق مراجع قانونی اقدام کرده و شخص را محکوم به پرداخت اصل مبلغ شارژ و جریمه دیرکرد آن کنند.
یکی از قوانین آپارتماننشینی پرداخت شارژ ساختمان است. هر یک از اعضا وظیفه دارند تا شارژ ساختمان که شامل هزینههای جانبی است را سر موقع پرداخت کنند. در این نوشتار از مجله دلتا به موضوع مجازات عدم پرداخت شارژ ساختمان میپردازیم.
شارژ ساختمان چیست؟
منظور از شارژ مبلغی است که هر واحد باید برای هزینههای عمومی و مشترک ساختمان پرداخت کند. این مبلغ بسته به شرایط و امکانات ساختمان، صرف نظافت مشاعات، تعمیر و نگهداری آسانسور، حقوق و مزایای سرایدار یا نگهبان، باغبان و غیره میشود.
در برخی ساختمانها کنتور آب، برق و گاز مشترک است. بنابراین هزینههای قبض این موارد نیز به مبلغ شارژ اضافه میشود.
روش تعیین شارژ، بسته به نظر ساکنان و اعضای هیأت مدیره مشخص میشود. ممکن است بر اساس تعداد نفرات ساکن در هر واحد میزان شارژ متغیر باشد یا بدون در نظر گرفتن تعداد ساکنین، هر واحد میزان شارژ ثابتی داشته باشد.
همه باید هزینههای شارژ را بهصورت کامل پرداخت کنند. کسی نمیتواند مثلا با ادعای اینکه از آسانسور استفاده نمیکند، از پرداخت هزینههای مربوط به آن خودداری کند.
هنگام تنظیم قرارداد به مبلغ و بدهی شارژ توجه کنید
قبل از امضای خرید یا اجاره آپارتمان، از مبلغ شارژ و نبود بدهی در این زمینه اطمینان حاصل کنید.
طبق ماده ۱۲ قانون تملک آپارتمانها، دفاتر رسمی هنگام تنظیم هرگونه قرارداد باید گواهی تسویه حساب خدمات مشترک را، که به تایید هیأت مدیره رسیده باشد، از مالک درخواست کنند.
در صورتیکه خریدار یا مستاجر جدید پرداخت بدهی شارژ را تقبل میکند، این نکته نیز باید در قرارداد ذکر شود.
مجازات عدم پرداخت شارژ ساختمان
مطابق ماده ۱۰ قانون تملک آپارتمانها و تبصره یک الحاقی به این ماده، در صورت امتناع مالک یا استفاده کننده از پرداخت سهم خود در هزینههای مشترک ساختمان، از طریق مدیر یا هیأت مدیران به وسیله اظهارنامه با ذکر مبلغ بدهی و صورت ریز آن، هزینهها مطالبه میشود.
همانطورکه در قانون آمده است، در صورتیکه یکی از اهالی ساختمان ظرف ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامه سهم بدهی خود را پرداخت نکند، مدیر یا هیأت مدیران میتوانند به تشخیص خود و با توجه به امکانات، از دادن خدمات مشترک مانند شوفاژ، تهویه مطبوع، آب گرم، برق، گاز و غیره خودداری کنند.
همچنین در صورتیکه مالک یا استفاده کننده باز هم تسویه حساب نکند، اداره ثبت محل وقوع آپارتمان به تقاضای مدیر یا هیأت مدیران برای وصول وجه مطابق اظهارنامه ابلاغ شده، اجراییه صادر میکند.
مراجعه به دادگاه
اگر با طی مراحل فوق، واحد مربوطه همچنان از پرداخت بدهی امتناع کند، مدیر ساختمان میتواند به دادگاه عمومی حقوقی مراجعه و دادخواست تنظیم کند. معمولا دادگاه به مواردی از این دست بدون نوبت رسیدگی میکند.
گرفتن خسارت از مستاجر بابت هزینههای انشعابات یا هزینههای دیگر، یکی از معضلات روابط استیجاری است که باعث تشکیل پروندههای حقوقی و گاها کیفری و اختلاف بین موجر و مستاجر میشود.
اجاره، قراردادی است که بر طبق آن فردی که موجر (صاحبخانه) نامیده میشود، خانه یا آپارتمان یا مغازه خود را به فرد دیگری که مستاجر نام دارد، برای مدت معین و در ازای اجارهبها یا کرایه واگذار میکند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع دریافت خسارت از مستاجر میپردازیم.
حقوق مستاجر
در خانه یا آپارتمان مسکونی: مستاجر معمولا برای سکونت خود و افراد خانوادهاش خانهای را اجاره میکند. بنابراین او حق دارد از انباری یا پارکینگ مشترک استفاده کند مگر اینکه در قرارداد اجاره بر خلاف آن توافق شده باشد. اگر مستاجر پول پیش به موجر داده باشد، در هنگام تخلیه میتواند آن را از موجر پس بگیرد. اگر خانه یا آپارتمان نیاز به تعمیرات کلی داشته باشد، مستاجر میتواند از موجر بخواهد که این تعمیرات را انجام دهد. مستاجر میتواند خانه یا مغازه را به فرد دیگری اجاره بدهد مگر اینکه در قرارداد بر خلاف آن توافق شده باشد.
در مغازه و محل کسب: در قرارداد اجاره مغازه و محل کسب، مستاجر صرفا باید به شغلی که در قرارداد اجاره تعیین شده است، اشتغال یابد. بنابراین در صورت تغییر شغل بدون اجازه موجر، موجر حق فسخ قرارداد اجاره و تخلیه مورد اجاره را دارد. در این نوع از اجاره، موجر معمولا با گرفتن سرقفلی مغازهاش را اجاره میدهد. در هنگام تخلیه، مستاجر حق دارد از موجر بخواهد سرقفلی او را پس بدهد. سرقفلی هم به نرخ روز محاسبه و به مستاجر پرداخت خواهد شد.
مستاجران مراقب باشند وگرنه باید خسارت بپردازند
اگر مستاجر باعث ورود خسارت به مغازه یا خانه موجر شود، باید آن را جبران کند. مثلا اگر مستاجر شیشههای خانه یا مغازه را شکسته یا سایر اشیای موجر در محل را خراب کرده باشد باید در هنگام تخلیه، خود آنها را تعمیر و اصلاح کند یا هزینههای آن را به موجر بپردازد. اگر مستاجر از پرداخت خسارت خودداری کند، موجر میتواند هم برای تخلیه و هم برای خسارتهای خود به دادگاه مراجعه کند. دادگاه از طریق پول پیش مستاجر که نزد موجر است، خسارتهای موجر را جبران میکند.
قتلهای ناموسی عموما با بهانه حفظ آبرو و پاک کردن لکه ننگ انجام میشود و قربانی اصلی آن زنان و دختران هستند.
قتلهای ناموسی، موضوعی است که در جامعه امروز ما هنوز پررنگ است و حتی اگر پیگیر دائم اخبار نباشید، هر چند وقت یکبار خبری از آن شنیدهاید. قتلهای ناموسی اغلب ریشه فرهنگی دارند اما قانون چطور میتواند مانع از بروز آن شود؟ در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات قتل ناموسی میپردازیم.
قتل و انواع آن
قتل، هر فعل یا ترک فعلی است که منجر به سلب حیات از دیگری شود. این جرم در گروه جرایم علیه اشخاص است و در حالت کلی به دو دسته عمد و غیر عمد تقسیم میشود که هریک، مجازات متفاوتی دارند:
مجازات قتل عمد قصاص نفس است. به این معنا که اولیاءدم مقتول میتوانند خواهان قصاص باشند و امکان صلح و گذشت یا تبدیل به دیه از سوی اولیاءدم وجود دارد. در تبدیل قصاص به دیه، امکان حبس سه تا ده سال نیز وجود دارد. محاسبه نرخ دیه بر مبنای آخرین نرخ اعلامی است و باید ظرف یکسال پرداخت گردد.
قتل غیر عمد خود به دو دسته شبه عمد و خطای محض تقسیم میشود و به دلیل غیرعمدی بودن مشمول قصاص نفس نیست.
مجازات قتل شبه عمد، حبس و پرداخت دیه است. شایعترین نوع قتل شبه عمد، سوانح رانندگی بوده که منجر به مرگ میشود. عموما کسی که مرتکب قتل شده به پرداخت دیه و حبس محکوم شده و بخش اعظم دیه از محل بیمه ثالث، تامین میشود.
قتل خطای محض، در مواقعی که مرتکب قصدی نداشته، تعریف میشود. این نوع قتل، عموما در حالت بیهوشی، ناشی از رفتاری غیرکشنده یا توسط صغیر یا مجنون انجام میشود. مجازات آن، پرداخت دیه است و حبسی در کار نیست و عموما پرداخت دیه نیز بر عهده عاقله مرتکب است.
قتل ناموسی چیست؟
جنایتهای ناموسی یا قتل ناموسی به ارتکاب خشونت و اغلب قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته میشود.
شرایط عدم اجرای حکم قصاص در قتلهای ناموسی چیست؟
شرط لازم در قصاص نفس در جرایم قتل عمد، قصد و اراده قاتل است اما برای اجرای قصاص، تنها “نیت” کفایت نمیکند و شرایط دیگری نیاز است که اگر این شرایط وجود نداشته باشد، قصاص اجرا نمیشود. قتلهای ناموسی از منظر قانون، در شرایط زیر مجازات قصاص، ندارند.
منطبق بر ماده ۳۰۱قانون مجازات اسلامی، مرتکب آن، پدر یا اجداد پدری مقتول باشد.
منطبق بر ماده ۳۰۲قانون مجازات اسلامی، مرتکب، همسر فرد زناکار باشد و علم به رضایت زن به زنا داشته باشد و حین ارتکاب جرم، مرد و زن زناکار را به قتل رسانده باشد. اگر به مطالبی پیرامون رابطه نامشروع علاقه دارید به مطلب رابطه نامشروع تلفنی مجازاتی سنگین دارد مراجعه کنید.
مشاهده شده است که در اغلب قتلهای ناموسی، مرتکب پدر، همسر یا برادر مقتول هستند. در دو مورد اول امکان سقوط قصاص ( قصاص انجام نشود) وجود دارد.
موضوع ارث و میراث از جمله مباحث حقوقی مهم است که تقریبا همه افراد در طول زندگی خود با آن مواجه میشوند.
ارث طبق مواد ۸۶۲ و ۸۶۳ قانون مدنی به معنی مال یا حقی است که پس از مرگ شخص، به بازماندگانش میرسد. در این زمان وراث با گرفتن گواهی انحصار وراثت، میتوانند ماترک (اموال و داراییهای بهجامانده از فرد فوت شده) را طبق اصول مربوط به تقسیم ارث بین خود تقسیم کنند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع امکان تغییر دادن سهم وراث میپردازیم.
شرایط ارث
شرط اول ارث بردن، زنده بودن وارث در زمان مرگ مورث (فرد فوت شده) است. بهعنوان مثال اگر علی فرزندی به نام سهیلا داشته باشد، سهیلا در صورتی از پدر خود ارث میبرد که در زمان مرگ او زنده باشد. در واقع مرده از زنده ارث نمیبرد. توجه داشته باشید زنده بودن وارث در زمان مرگ مورث اهمیت دارد نه در زمان تقسیم ارث.
حال اگر دو شخص که بین آنها توارث (ارث بردن) برقرار است فوت کنند و مشخص نباشد چه کسی زودتر فوت کرده و چه کسی دیرتر، تکلیف چیست؟ مثلا اگر علی و سهیلا هر دو فوت کنند و معلوم نباشد علی زودتر فوت کرده یا سهیلا، کدام یک از دیگری ارث میبرد؟
قانون مدنی برای حل تعارض مذکور میگوید، هیچیک از دیگری ارث نمیبرد. یعنی نه علی از دخترش ارث میبرد و نه سهیلا از پدر ارث میبرد. در این شرایط فقط در یک صورت ممکن است از هم ارث ببرند و آن زمانی است که هر دو در یک حادثه غرق شوند یا در یک حادثه مانند ریزش آوار (هَدم) جان خود را از دست دهند.
شرط دوم برای ارث بردن، نبود موانع ارث است. یعنی وارث باید خالی از موانع ارث باشد. حال منظور از موانع ارث چیست؟
موانع ارث
قتل: اگر وارثی به عمد مورث خود را بکشد، نمیتواند از او ارث ببرد.
کفر: کافر از مسلمان ارث نمیبرد اما مسلمان از کافر ارث میبرد.
لعان: لعان زمانی محقق میشود که مردی به همسر خود نسبت زنا دهد یا بچهای را که همسرش به دنیا آورده انکار کند.
ولدالزنا بودن: طفل ناشی از رابطه نامشروع، از پدر و مادر خود ارث نمیبرد. پدر و مادر نیز از او ارث نمیبرند. اگر به مطالبی پیرامون رابطه نامشروع علاقه دارید به مطلب رابطه نامشروع تلفنی مجازاتی سنگین دارد مراجعه کنید.
آیا میتوان سهم برخی وراث را کم یا زیاد کرد؟
مورث (فرد فوت شده) نمیتواند در میزان سهم وراث دخالتی نماید. مثلا نمیتواند بگوید همسرم به جای یک هشتم، دو سوم اموال را ارث ببرد. در واقع ترکه (اموال بهجامانده از فرد فوت شده) مطابق قانون تقسیم میشود. مورث تنها از دو طریق میتواند در این موضوع تاثیر بگذارد:
در زمان حیات خود نسبت به اموال خود تصمیمگیری نماید. یکی از رایجترین این اقدامات، صلح عمری است.
در خصوص اموال خود وصیت نماید. البته این وصیت تا یک سوم اموال صحیح و قابل اجرا است.
در ازدواج موقت زن و مرد حق و حقوقی نسبت به یکدیگر پیدا میکنند که یکی از این وظایف تمکین جنسی است.
به دلیل آثار مطلوب ازدواج در متون دینی و اسلامی همواره به ازدواج آسان سفارشهای بسیاری شده است. ازدواج که میتواند به دو صورت دائم و موقت انجام شود، راه شرعی و قانونی رفع تمایلات جنسی و تشکیل خانواده است. ازدواج موقت، روشی مناسب و مشروع برای افرادی است که امکان ازدواج دائم را ندارند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع تمکین جنسی در ازدواج موقت میپردازیم.
عدم تمکین چیست؟
به موجب عقد نکاح، زن مکلف به تمکین در برابر شوهر میشود و در مقابل این تکلیف، از حق نفقه برخوردار خواهد شد. در حالت کلی زن موظف به تمکین عام و خاص از همسر خود است. تمکین عام عبارت است از پذیرش برتری شوهر در امور کلی مربوط به زندگی مشترک و تمکین خاص ناظر بر روابط جنسی و زناشویی متعارف بین زوجین است. لذا درصورتیکه زن از تمکین در برابر شوهر خودداری کند، مرتکب عدم تمکین یا نشوز شده است. این مسئله سبب میشود که زن حقی بابت دریافت نفقه نیز نداشته باشد.
عدم تمکین در عقد موقت
با توجه به مطالبی که گفته شد، ممکن است این سوال به ذهن برسد که آیا در عقد موقت هم زن موظف به تمکین در برابر شوهر است؟ آیا زن میتواند در عقد موقت از تمکین در مقابل شوهر خودداری کند؟
بنابر آنچه که اشاره شد، عقد ازدواج چه از نوع ازدواج دائم و چه از نوع عقد موقت، سبب میشود که زن و مرد موظف به حسن معاشرت در مقابل یکدیگر بوده و زن نیز موظف است در مقابل شوهر خود تمکین نماید. البته در این خصوص نکته مهمی وجود دارد و آن این است که در عقد موقت، زن میتواند ضمن عقد نکاح شرط کند که از شوهر خود تمکین نمیکند که دراینصورت، دیگر زن موظف به تمکین در عقد موقت نخواهد بود.
مجازات عدم تمکین جنسی در ازدواج موقت
اگر زن جز در مواقعی که عذر شرعی دارد و برقراری رابطه جنسی برایش ممکن نیست از این مسئله اجتناب کند، مرد میتواند علیه همسرش دادخواست عدم تمکین ارائه دهد. به این مسئله مانند ازدواج دائم رسیدگی خواهد شد. منتها در ازدواج دائم مرد در صورت عدم تمکین زن هم حق تسلیم دادخواست دارد و هم میتواند نفقه زن را قطع کند اما در نکاح موقت درصورتیکه پرداخت نفقه شرط نشده باشد، دیگر عدم پرداخت آن معنی ندارد و نمیتواند به عنوان اهرم فشاری به نفع مردان مورد استفاده قرار بگیرد.
یکی از جرایم مهم، جرم رابطه نامشروع تلفنی است. یعنی ارتباط غیر شرعی و از طریق تلفن میان زن و مردی که رابطه زوجیت میان آنها وجود ندارد.
با توجه به اینکه جرم رابطه نامشروع تلفنی در قانون مجازات اسلامی پیشبینی نشده است، سوالی که به ذهن خطور میکند آن است که این جرم مشمول کدام ماده قانونی بوده و مجازات جرم رابطه نامشروع تلفنی چیست؟ در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات رابطه نامشروع تلفنی میپردازیم.
جرم رابطه نامشروع تلفنی
ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی مورد توجه قانونگذار ایران قرار گرفته است. به موجب این ماده: « هرگاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت (ازدواج) نباشد، مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل (بوسیدن) یا مضاجعه (همبستر شدن) شوند، به شلاق تا نود و نه ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل با اجبار و اکراه باشد، فقط اکراهکننده تعزیر میشود.»
بر اساس این ماده، هر نوع رابطه جسمی و جنسی کمتر از زنا و حتی لفظی خارج از چهارچوب مقررات شرعی، تحت عنوان رابطه نامشروع، جرم بوده و قابل مجازات است.
مجازات رابطه نامشروع تلفنی
همانطور که گفته شد مجازات این جرم که یکی از اقسام جرم رابطه نامشروع بوده، تا نود و نه ضربه شلاق است. اگر به مطالب مرتبط با رابطه نامشروع علاقه دارید مطلب چه کسی میتواند از جرم رابطه نامشروع شکایت کند؟ را مطالعه کنید.
در رابطه با این مجازات، نکات زیر باید مورد توجه قرار گیرد:
قانونگذار در این ماده، حداکثر مجازات را بیان کرده است. به این معنا که قاضی رسیدگی کننده به پرونده میتواند مجازات مرتکبین این جرم را از یک تا ۹۹ضربه شلاق تعیین نماید.
این مجازات از نوع مجازات تعزیری است. به این معنا که برخلاف حدود، مقدار و نحوه اجرای آن در شرع اسلام مشخص نگردیده و قانونگذار در مورد آن تصمیمگیری میکند.
بر اساس درجهبندی مجازاتهای تعزیری در قانون مجازات اسلامی، مجازات در نظر گرفته شده، مجازات تعزیری درجه ۶ است.
مجازات این جرم مطابق ماده ۳۷قانون مجازات اسلامی تا حداکثر ده ضربه شلاق قابل تخفیف یا قابل تبدیل به جزای نقدی از ۲میلیون تا ۸میلیون تومان است.
این جرم از جرایم غیر قابل گذشت است. بنابراین، چنانچه شاکی گذشت نماید، رسیدگی به جرم متوقف نمیشود.
مطابق ماده ۱۱۵قانون مجازات اسلامی، در صورتی که فرد مرتکب به جرم رابطه نامشروع تلفنی توبه کند باعث ساقط شدن وی از مجازات میشود. مشروط بر اینکه ندامت مرتکب برای قاضی پرونده اثبات شود.
در دهه گذشته پیامرسانها و شبکههای اجتماعی بسیار گسترش یافتهاند. همین امر باعث شده بیشتر مردم در پیامرسانهای مختلف، مرتکب کارهایی شوند، بدون آنکه بدانند این عمل جرم است و مجازات دارد.
امروزه استفاده از فضای مجازی به خصوص اینستاگرام جزو جداییناپذیر زندگی مردم شده است. به همین ترتیب جرایم اینستاگرام و مشکلات مربوط به آن نیز بخشی از زندگی ما شده است. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات جرایم اینستاگرامی میپردازیم.
چه مواردی میتواند در اینستاگرام جرم تلقی شود؟
درج هرگونه مطلب به هر صورت اعم از متن یا لفظ در اینستاگرام درصورتیکه توهین، نشر اکاذیب، قذف یا تشویش اذهان عمومی و غیره محسوب شود با توجه به اعلام جرم نمودن دادستان، باعث مجازات تعزیری فرد میشود.
آیا جرم قذف در جرایم اینستاگرامی قابل اثبات است؟
یکی از جرایمی که در فضای رایانهای و مخابراتی قابل پیگیری و شکایت است جرم قذف است. شایان ذکر است چنانچه این الفاظ در فضای مجازی نوشته شود یا بهصورت، صوت ارسال گردد مشمول مقررات قذف و اجرای حد خواهد شد. این درحالی است که اثبات جرم قذف در فضای مجازی امری بسیار دشوار و سخت است.
جرم تشویش اذهان عمومی در اینستاگرام
این جرم زمانی است که فردی در فضای اینستاگرام در صفحه عمومی خود اقدام به انتشار مطلبی کند که موجب تشویش اذهان عمومی نسبت به مسائل جامعه شود. بهترین راه این است که با شکایت کردن، جرم را اعلام کنیم. سپس با ارائه ادله و مدارک، نسبت به محکومیت وی اقدام شود.
کلاهبرداری در اینستاگرام
در ماده ۷۴۵ قانون مجازات اسلامی ذکر شده است، هرکس بهطور غیرمجاز از سامانههای رایانهای یا مخابراتی با ارتکاب اعمالی از قبیل وارد کردن، تغییر، محو، ایجاد یا متوقف کردن دادهها یا مختل کردن سامانه وجه، مال، منفعت، خدمات یا امتیازات مالی برای خود یا دیگری تحصیل کند، علاوه بر رد مال به حبس یا جزای نقدی مندرج در قانون محکوم میشود.
تحریک، ترغیب، تهدید در اینستاگرام
با توجه به ماده ۷۴۳ از قانون مجازات، چنانچه فرد از طریق سامانههای رایانهای یا مخابراتی اقدام به ترغیب، تطمیع، تهدید افراد به ارتکاب جرایم اعم از افشای تصویر مستهجن، توهین، خودکشی یا موارد شایع دیگر نماید به مجازات مقرر در قانون محکوم میشود.
افشای اسرار شخصی در اینستاگرام
این جرم زمانی اتفاق میافتد که فرد در چت خصوصی اینستاگرام (دایرکت) شخصی با دیگری به صحبت بپردازد. پس از مدتی با ایجاد عواطف و احساسات از طرف مقابل درخواستهای غیرمعمول داشته باشد. پس از رسیدن به این هدف اقدام به افشای تصاویر خصوصی نماید یا با تهدید به افشای آن مطالبات دیگری داشته باشد، قابل شکایت در دادسرای ناحیه ۳۱ جرایم رایانهای است.
با وجود اینکه اصولا طلاق به اراده شوهر انجام میشود اما در موارد و شرایطی زن هم میتواند درخواست طلاق بدهد. یکی از سوالات پر تکرار پیرامون طلاق آن است که آیا طلاق به دلیل فحاشی و توهین به همسر امکان دارد؟
از بزرگترین مشکلات و شکایاتی که افراد حقیقی نسبت به یکدیگر دارند، توهین و فحاشی است. توهین، فحاشی و اهانت موضوع و وصف کیفری دارند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع طلاق به دلیل توهین میپردازیم.
چه راههایی برای طلاق زن وجود دارد؟
عدم پرداخت نفقه از سوی همسر
عسر و حرج زن
غیبت شوهر
شروط دوازده گانه ضمن عقد ازدواج
وکالت بلاعزل طلاق داشتن زن ( داشتن حق طلاق)
طلاق به دلیل فحاشی و توهین به زن
توهین از موارد سوءرفتار هست اما برای طلاق از سوی زن کفایت نمیکند و فحاشی و تهدید به تنهایی به زن حق طلاق را نمیدهد اما دارای مجازات است. در ادامه این مطلب به موضوع مجازات فحاشی به همسر میپردازیم.
مجازات فحاشی به همسر براساس قوانین ایران
بر اساس قانون ایران مجازات فحاشی به همسر اگر با الفاظ ناموسی باشد، مجازات شدیدتری نسبت به دیگر الفاظ توهینآمیز دارد. بهگونهای که اگر کسی نسبت به همسر خود از الفاظ رکیک استفاده و باعث تحقیر او شود، بر حسب معنای لفظ مرتکب جرم قذف گشته است که مجازاتهایی برای آن تعیین میشود.
بهعنوان مثال اگر کسی عمل زنا را به زن خود نسبت دهد و با توجه به آگاهی که نسبت به این کلمه دارد آن را بنویسد و بهصورت الکترونیکی ارسال کند، طبق ماده ۲۴۳ لایحه جدید قانون مجازات اسلامی در صورت بیان آن، بدون ابهام و اثبات آن، به ۸۰ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
درصورتیکه جرم قذف نبوده باشد و تنها هتک حرمت (بیحرمتی) باشد، مجازات فحاشی به همسر تنها ۷۴ ضربه شلاق یا یک میلیون تومان پرداخت جزای نقدی برای آن در نظر گرفته میشود.
نکات مهم پیرامون اثبات فحاشی به همسر
توجه داشته باشید برای تحقق مجازات فحاشی به همسر باید ادله اثبات خوبی را به دادگاه ارائه دهید.
فیلم و صدای ادله اصلی اثبات برای این ادعا نیست، اما میتواند نشانههای خوبی برای قاضی در دادگاه باشد. برای آنکه بتوانید شنود را طبق قانون انجام دهید، باید قبل از جلسه دادرسی از دادگاه اجازه شنود را بهصورت کتبی دریافت کنید. این کار باعث اقرار فرد خواهد شد و در نتیجه موجب صدور رای درست و عادلانه در دادگاه میشود.
از شروط دیگر برای اثبات و تحقق مجازات فحاشی به همسر، آگاهانه بودن فحاشی است. جرم توهین هیچگاه مقید به نتیجه نبوده و یک جرم مطلق است و به محض توهین، مشمول مجازات میشود. اما بهطور کلی دو شرط برای ارتکاب این رفتار وجود دارد که عبارتند از:
مرتکب باید در انجام عمل خود عامد باشد یعنی نباید در حالت خواب، مستی و هیپنوتیزم باشد و بر اساس اراده صورت نگیرد.
مرتکب باید از موهن بودن یعنی توهینآمیز بودن رفتار خود آگاه باشد.
تولد فرزند حاصل از رابطه نامشروع و حقوق وی از جمله مهمترین احکام حقوقی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
هر جامعهای عرف و قواعد خاص خود را دارد. این عرف در جنبههای مختلف زندگی اجتماعی و حقوقی افراد نمود پیدا میکند. یکی از این جنبهها که به شدت تحت تاثیر عرف قرار میگیرد، خانواده و روابط خانوادگی است. حقوق خانواده در ایران برگرفته از شرع و دین ماست که در بطن زندگی روزانه مردم نیز دیده میشود. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع حضانت فرزند نامشروع میپردازیم.
وضعیت حضانت، ولایت، نسب
در ابتدای امر باید خاطر نشان کنیم که تفاوت میان کودکان عادی و کودکان حاصل از رابطه زنا در نسب آنان است. در مورد فرزندان عادی پدر و مادر که از رابطه مشروع و نکاح متولد شدهاند، نسب آنها به پدر و جد پدریشان برمیگردد. اما کودکانی که نامشروع متولد شدهاند هیچ نسبی با پدر و مادر خود ندارند. در واقع این کودکان هیچ ریشه و اتصالی به افراد زناکاری که آنان را به دنیا آوردهاند، نخواهند داشت.
اما مسئله حضانت و ولایت با نسب این کودکان فرق دارد. ولایت یک مسئله اجباری است و یک حقی که به گردن پدر و جد پدری فرزند است. این حق قابل اسقاط نیست و نمیتوان آن را به دیگری منتقل کرد. پس چه کودک مشروع پدرش باشد چه نامشروع، پدر و جد پدری بر او ولایت دارند. ولایت بر کودک در واقع یعنی مسئولیتی است که پدر و جد پدری نسبت به کودک حاصل از رابطه نامشروع دارند هست. اگر به مباحثی پیرامون رابطه نامشروع علاقه دارید به مطلب شرایط تبدیل مجازات رابطه نامشروع به جریمه نقدی مراجعه کنید.
حضانت این کودکان، جنبه جبران خسارت دارد. یعنی پدر و مادر زناکار باید حضانت طفل خود را بر عهده بگیرند و از او نگهداری کنند تا او به سن قانونی رشد برسد. آنها با بهانه نبود نکاح نمیتوانند فرزندشان را رها کنند و حالا که او را از بسیاری از حقوق بچههای عادی محروم کردهاند، حداقلترین کاری که میتوانند در حق فرزندشان بکنند، حضانت و نگهداری مناسب از او است.
حضانت فرزند نامشروع مطابق قانون، چه پسر باشند و چه دختر، تا پایان سن ۷سالگی با مادرشان است. بعد از اینکه کودک به هفت سالگی رسید، دادگاه خانواده با بررسی اوضاع و احوال هر کدام از والدین و شرایط طفل برای حضانت بعدی او تصمیم میگیرد که بودن در کنار چه کسی برای او بهتر است.
چنانچه زنی بواسطه ارتکاب جرم، مستوجب مجازات باشد، درصورتیکه برخی شرایط مندرج در قانون را داشته باشد، اجرای مجازات در حق وی به تشخیص قاضی اجرای احکام، به تعویق میافتد.
به دلیل شرایط حساس خانمها نسبت به آقایان و آسیبپذیری بیشتر این قشر حضور زنان در زندان منجر به آسیبهای دیگر در آینده میشود. زیرا بیشتر این زنان در بیرون زندان دارای فرزندانی هستند و کسی برای مراقبت از آنها وجود ندارد. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات نشدن زنان میپردازیم.
امتیازات قانونی که مجازات زنان را به تعویق میاندازد
دوران بارداری: مطابق ماده ۴۳۷ قانون مجازات اسلامی، زن حامله، که محکوم به قصاص نفس( اعدام) است، نباید پیش از زایمان قصاص شود. اگر پس از وضع حمل نیز ترس تلف کودک باشد، تا زمانیکه زندگی کودک محفوظ بماند، قصاص به تأخیر میافتد. همچنین مطابق ماده ۴۴۳ قانون مذکور، اگر زن حامله، محکوم به قصاص عضو باشد و در اجرای قصاص، پیش یا پس از زایمان، ترس تلف یا آسیب بر طفل باشد، قصاص تا زمانیکه ترس مذکور بر طرف شود به تأخیر میافتد.
اجرای مجازات از هر نوعی در موارد مذکور در بندهای مذکور به تعویق میافتد. همچنین تنها مجازاتی که در ایام حیض یا استحاضه میتواند به تعویق افتد، شلاق اعم از حدی یا تعزیری است.
از طرف دیگر حق حیات و سلامت مادر اولویت بر جنین وی دارد. لکن هرگاه جنینی که زندگی آن برای مادر خطر جانی دارد به منظور حفظ نفس مادر سِقط شود، دیه لازم نیست پرداخت شود. (تبصره ماده ۷۱۸ قانون مجازات اسلامی)
همچنین هر کس بواسطه کتک یا آزار عمدی و آگاهانه زن حامله، موجب سِقط جنین وی شود، علاوه بر پرداخت دیه یا قصاص، حسب مورد به حبس از یک تا سه سال محکوم خواهد شد. همچنین سقط جنین زن بواسطه عملی غیر از ضرب، همچون طریق دارو نیز جرم است، ولو جنین ناشی از زنا باشد.
این در حالی است که حق حیات و سلامت زن به درجهای از اهمیت است که چنانچه در اثر بیاحتیاطی یا بیمبالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی یا عدم مهارت راننده (اعم از وسائط نقلیه زمینی یا آبی یا هوایی) یا متصدی وسیله موتوری، زن حامله دچار وضع حمل قبل از موعد طبیعی آن گردد، مرتکب به حبس از دو ماه تا شش ماه و پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه مصدوم محکوم خواهد شد.
شاید تا به حال با افرادی مواجه شدهاید که به دلایلی حساب بانکیشان توقیف شده است. اما سوالی که مطرح میشود آن است که آیا زن میتواند حساب بانکی همسر خ.د را توقیف کند؟
مهریه، مالی است که به مناسبت پیوند نکاح، شوهر ملزم میگردد آن را به زن بپردازد. مهریه یا صداق، نوعی الزام قانونی است که بر شوهر تحمیل میگردد و تنها کاری که زن و شوهر میتوانند اجرا دهند این است که هنگام پیوند یا پس از آن، در مورد مقدار آن با یک دیگر توافق کنند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع توقیف حساب بانکی شوهر میپردازیم.
چنانچه زن مطالبه مهریه خود را بکند و آن وجه نقد باشد باید پس از مراجعه به دفتر ازدواجی که عقد در آن ثبت گردیده تقاضای صدور اجراییه نماید. پس از این تقاضا، اجراییه به مرد ابلاغ میشود و وی ظرف مدت ۱۰ روز از تاریخ ابلاغیه فرصت دارد مهریه مطالبه شده را بپردازد.
در غیر اینصورت زوجه برای اخذ مهریه خود میتواند مبادرت به توقیف اموال مرد برای مهریه نماید. همچنین میتواند موجودی حساب پسانداز یا حتی حقوق ماهیانه مرد را نیز توقیف کند. اگر به مطالبی پیرامون مهریه علاقه دارید به مطلب آیا گرفتن مهریه از خانواده شوهر امکانپذیر است؟ مراجعه کنید.
توقیف حساب بانکی چیست؟
مسدود شدن یا توقیف حساب بانکی به معنای بازداشت وجوه بانکی است که این امر تنها بر اساس قوانین صورت میپذیرد.
حساب بانکی به چه دلایلی توقیف میشود؟
مقررات داخلی بانکها
مسدودی حساب بانکی به خاطر ضمانت وام
مسدودی حساب بانکی به خاطر چک برگشتی
دستور مرجع قضایی
چگونه میتوان حساب بانکی را بخاطر مهریه توقیف کرد؟
مرجع اجراکننده رأی باید به درخواست طلبکار (زن) به بانک مرکزی دستور دهد که فهرست کلیه حسابهای بدهکار(شوهر) در بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری را برای توقیف به مرجع مذکور تسلیم کند.
همچنین دادگاه باید به درخواست طلبکار یا خوانده دعوای اعسار به مراجع ذیربط از قبیل ادارات ثبت محل و شهرداریها دستور دهد که بر اساس نشانی کامل ملک یا نام مالک، پلاک ثبتی ملکی را که احتمال تعلق آن به بدهکار وجود دارد برای توقیف به دادگاه اعلام کند.
این حکم در مورد تمامی مراجعی که به هر نحو اطلاعاتی در مورد اموال اشخاص دارند نیز مجری است. مراجع مذکور در این ماده مکلفند به دستور دادگاه فهرست و مشخصات اموال متعلق به بدهکار و نیز فهرست نقل و انتقالات و هر نوع تغییر دیگر در اموال مذکور از زمان یکسال قبل از صدور حکم قطعی به بعد را به دادگاه اعلام کنند.
مدت زمان توقیف اموال برای مهریه
توقیف حساب بانکی و سایر اموال تا پرداخت کامل مهریه رفع توقیف نمیشوند.
جرم رابطه نامشروع وقتی تحقق پیدا میکند که زن و مرد بدون اینکه با یکدیگر ازدواج کرده باشند، اعمالی خارج از عرف ولی کمتر از رابطه جنسی داشته باشند.
بسیار اتفاق میافتد که افراد با یکدیگر ارتباطی خارج از عرف برقرار کنند و با توجه به غیر شرعی بودن این جرم و ارتباطی که این عمل با آبرو و حیثیت افراد و نظم عمومی دارد، حتما باید به آن مطابق قانون رسیدگی صورت بگیرد. اکثر جرایم بعد از انقضای مدت مشخص در قانون، قابل شکایت در مراجع نیستند یا فقط افرادی که در آن موضوع ذی نفع هستند یا زیان دیدهاند میتوانند از آن شکایت کنند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع شکایت از جرم رابطه نامشروع میپردازیم.
شکایت از جرم رابطه نامشروع
جرم رابطه نامشروع در قانون مجازات اسلامی اینگونه تعریف شده است: “هرگاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد، مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل یا مضاجعه شوند، به شلاق تا نود و نه ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل با اجبار و اکراه باشد فقط اکراهکننده تعزیر میشود.”
چه کسی میتواند از جرم رابطه نامشروع شکایت کند؟
جرم رابطه نامشروع از زمره جرایم عمومی است. یعنی برای شروع پیگیری قضایی در این مورد نیاز به شکایت شاکی خصوصی نیست. به عبارت دیگر بدون اینکه شاکی خصوصی شکایت کند، نیروی انتظامی یا دادستان میتواند، رسیدگی به جرم را آغاز کند. هرچند این امر نیازمند حکم ورود به منزل در رابطه نامشروع است.
همچنین این نوع جرایم در دسته جرایم غیر قابل گذشت قرار دارد. به این معنی که اگر رسیدگی به این جرم با شکایت شاکی خصوصی آغاز شده باشد، حتی درصورتیکه شاکی رضایت بدهد، رسیدگی به این جرم متوقف نخواهد شد. این موضوع برای آن است که جرم رابطه نامشروع از جرایمی است که علاوه بر خلاف شرع بودن، موجب بر هم ریختن نظم نیز میشود. از این رو هر کسی میتواند از جرم رابطه نامشروع شکایت کند.
همچنین، نیروهای انتظامی در صورتی در این مسائل دخالت میکنند که جرم بهصورت مشهود دیده شود. مثلا کسی که اقدام به در آغوش گرفتن زن نامحرم در خیابان میکند، بهصورت مشهود یکی از مصادیق جرم رابطه نامشروع را انجام داده است. اگر پلیس ببیند به راحتی میتواند آنها را دستگیر کند.
در پایان لازم به ذکر است که راههای اثبات رابطه نامشروع، محدود به موارد خاصی است. برای آشنایی با راههای اثبات رابطه نامشروع به مطلب اثبات رابطه نامشروع از طریق اینستاگرام و واتساپ مراجعه کنید. صرفا برخی از دلایل موجود در قانون مجازات اسلامی یعنی اقرار، شهادت و علم قاضی، اثباتکننده رابطه نامشروع هستند.
میزان سهمالارث هریک از وراث، با توجه به شرع، در قانون مدنی بیان شده است. سهمالارث هریک از وراث، بسته به اینکه در کدام یک از طبقات و درجات ارث قرار دارند، متفاوت است.
ارث، عبارت است از تمام داراییهای یک فرد، اعم از طلبها، بدهیها، کلیه اموال منقول و غیر منقول که پس از فوت، از وی به جا میماند. قانون مدنی، در ماده ۸۶۱خود، موجبات ارث را سبب و نسب دانسته است. رابطه سببی، مانند رابطه زوجیت است که به واسطه عقد نکاح، میان طرفین ایجاد میشود. رابطه نسبی، رابطه خونی، نظیر رابطه مادر و فرزندی، رابطه پدر و فرزندی و سایر موارد است. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع میزان ارث شوهر از زن میپردازیم.
سهم مرد از ارث زن در صورت داشتن فرزند
به موجب قانون مدنی، زوجین از یکدیگر ارث میبرند، مگر اینکه موانع ارث، نظیر کفر، لعان، قتل و سایر موار مندرج در قانون وجود داشته باشد.
بر اساس ماده ۹۴۰قانون مدنی، درصورتیکه ازدواج دائمی باشد و نکاح در زمان مرگ برقرار باشد، زوجین از یکدیگر ارث خواهند برد. سهم مرد از ارث زن، در صورت داشتن فرزند از سوی زن، دائمی بودن ازدواج برابر است با یک چهارم ترکه زن. این میزان که در ماده ۹۱۳قانون مدنی، بیان شده است، برگرفته از شرع مقدس است.
بر اساس قانون مدنی، میزان سهمالارث زن از شوهر، درصورتیکه شوهر فوت شده او، فرزندی داشته باشد یک هشتم از قیمت اموال غیر منقول و یک هشتم از کلیه اموال منقول است. در صورت تعدد همسران، یعنی درصورتیکه متوفی، چندین همسر داشته باشد، این میزان باید به تساوی، میان آنان تقسیم گردد. اگر به مباحث ارث علاقه دارید به مطلب فقط در این شرایط خواهر و برادر ارث میبرند مراجعه کنید.
سهم مرد از ارث زن در صورت نداشتن فرزند
سهم مرد از ارث زن، در صورت نداشتن فرزند از سوی زن در نکاح دایم، برابر با یک دوم کل ترکه زن است. یعنی، میزان سهمالارث شوهر از زن، نیمی از داراییهای همسر فوت شده او خواهد بود. مابقی ترکه، بنا بر سهم مشخص شده در قانون مدنی، میان مابقی وراث، تقسیم خواهد شد.
قانون مدنی، در خصوص سهمالارث زن، در صورت نبود فرزند از طرف شوهر نیز تعیین تکلیف نموده است. بر اساس قانون مدنی، میزان سهمالارث زن از شوهر متوفی خود، درصورتیکه مرد، هیچ فرزندی نداشته باشد، یک چهارم از قیمت اموال غیر منقول و یک چهارم از کلیه اموال منقول است.
زمانیکه زن و مردی قصد دارند به عقد ازدواج یکدیگر در آیند به لحاظ عرفی برخی از شروط ضمن عقد تحت عنوان شروط دوازدهگانه مندرج در سند ازدواج را طی حضور در دفترخانه برای بستن عقد نکاح امضا میکنند. با این حال خود آنها نیز این امکان را دارند تا با نگارش برخی از شروط خاص، مواردی را نیز به آنها اضافه کنند.
همانگونه که امکان دارد زوجین شروط صحیحی را ضمن عقد ازدواج انتخاب کنند تا طرف مقابل در صورت توافق به آن پایبند باشد، ممکن است شروط ضمن عقد نکاح به دلایلی باطل باشد. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع شروط باطل در ازدواج میپردازیم.
شروطی که باطل است ولی عقد ازدواج را باطل نمیکند
برخی از شروط ضمن عقدی که زن و مرد در عقد نکاح درج میکنند، خودشان باطل هستند ولی باطلکننده عقد نکاح نیستند. شروطی که باطل بوده ولی به صحت عقد نکاح لطمهای وارد نمیسازند در قانون مدنی ذکر شدهاند. بر اساس ماده ۲۳۲قانون مدنی این شروط باطل عقد ازدواج را میتوان به سه دسته تقسیم کرده و مورد بررسی قرار داد که عبارتند از:
شرطی که انجام آن غیر مقدور باشد: مثلا اگر ضمن عقد نکاح شرط شود که شوهر، مردهای را زنده کند یا یک زبان خارجی را ظرف یک روز بهطور کامل فرا گیرد. این شرط غیر مقدور باطل است ولی عقد نکاح را باطل نمیکند.
شرطی که در آن نفع و فایدهای نباشد: مثلا شرط شود که یکی از زوجین فاصله بین دو استان را با پای پیاده طی کند. دراینصورت نیز شرط باطل است ولی عقد نکاح صحیح است و شرط بدون نفع، به صحت عقد نکاح خللی وارد نمیسازد.
شرطی که نامشروع باشد: مثل اینکه زن با شوهر خود شرط کند که کاملا در معاشرتهای خود آزاد بوده یا اینکه ریاست خانواده با زن باشد، به دلیل اینکه این شروط مخالف شرع و قانون مدنی هستند میتوان قایل به این مطلب شد که شروط مذکور نامشروع بوده و باطل هستند. لکن به صحت عقد نکاح و ازدواج لطمهای وارد نمیکنند.
شروطی که باعث باطل شدن عقد ازدواج میشوند
علاوه بر شروطی که ذکر شدند، برخی از شروط باطل ضمن عقد نکاح هستند که به صحت عقد نکاح خلل وارد میکنند و سبب بطلان عقد نکاح خواهند شد. طبق ماده ۲۳۳قانون مدنی شروطی که باطل و مبطل عقد نکاح هستند شروطی هستند که مخالف مقتضای عقد نکاح باشند. ( برخلاف هدف عقد ازدواج هستند)
به طور کلی شرط خلاف مقتضای عقد نکاح یعنی شرطی که با آنچه ذات و طبیعت عقد نکاح اقتضا میکند مخالفت داشته باشد. به عنوان مثال درصورتیکه در عقد ازدواج شرط شود که زن یا شوهر وظایف زوجیت خود را در مقابل یکدیگر انجام نداده و تمکین خاص یا رابطه زوجیت میان آنها پدید نیاید، چنین شرطی به دلیل اینکه خلاف مقتضای ذات عقد نکاح است، علاوه بر اینکه خود شرط باطل است باطل کننده عقد نکاح نیز هست و سبب بطلان عقد نکاح خواهد شد.
هرگونه ارتباط فیزیکی و اعمال منافی عفت میان جنس مؤنث و مذکر رابطه نامشروع تلقی شده است. زنا نیز عبارت است ارابطه جنسی با شخصی غیر از همسر شرعی.
رابطه نامشروع به طور کلی در اسلام حرام تلقی شده است. رابطه نامشروع با دختر باکره نیز به دلیل حساسیت بیشتر جرم تلقی شده است. در واقع اسلام راه صحیح برای برقراری رابطه بین دو جنس مخالف را ازدواج و برقراری علقه زوجیت دانسته است. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات زنا با دختر باکره میپردازیم.
رابطه نامشروع با دختر باکره
هر یک از دختر و پسری که همدیگر را دوست داشته باشند و قصد ازدواج دارند، لازم است که از برقراری هرگونه رابطه نامشروع با یکدیگر خودداری نمایند و مطابق با شرع مقدس اسلام، با یکدیگر ازدواج نموده و از هرگونه گناه ورزیدن و یا فریب دادن یکدیگر به هر نوعی اجتناب ورزند.
جرم رابطه نامشروع مطابق ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی:
“هرگاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد، مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل یا مضاجعه شوند، به شلاق تا نود و نه ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل با عنف و اکراه باشد فقط اکراه کننده تعزیر میشود.”
در صورتیکه رابطه نامشروع دختر مجرد با پسر مجرد ثابت شود، هر دو تا ۹۹ ضربه شلاق محکوم میشوند.
چنانچه بین زن و مردی که علقه ازدواج بین آنها نباشد، رابطه جنسی صورت گیرد، آن مرد مطابق با قانون مجازات اسلامی قطعا بدلیل زنا، اعدام میشود. زنا انواع مختلفی دارد برای اطلاع از انواع آن به مطلب زنای محصنه و زنای غیرمحصنه چه تفاوتی دارند؟ مراجعه کنید.
اگر انجام این رابطه با رضایت و خواست زنی که به سن بلوغ رسیده است همراه باشد، دختر نیز اعدام میگردد. اما اگر زنا اثبات نگردد، فرد مرتکب رابطه نامشروع شده است و مجازات شلاق را در پی دارد.
مجازات رابطه نامشروع تا ۹۹ ضربه شلاق است. درحالیکه مجازات زنا در مواردی اعدام و گاهی رجم (سنگسار) و در مواردی ۱۰۰ ضربه شلاق است.
اگر دختری در رابطه نامشروع با یک پسر، پرده بکارت خود را از دست بدهد باید فورا به پزشکی قانونی مراجعه نموده تا با انجام معاینات لازم، مرتکب آن عمل مشخص شود. چرا که اگر مدت زمان طولانی بگذرد دیگر امکان شناسایی مرتکب آن عمل توسط پزشکی قانونی وجود نخواهد داشت.
ضبط صدای دیگران بدون اجازه آنها مصداق بارز شکستن حریم شخصی افراد است و میتوان این عمل را پیگیری کیفری کرد.
همه ما نیاز به حریمی داریم تا بتوانیم با آسودگی خاطر و بدون ترس و نگرانی از اینکه دیگری با وارد شدن به این دایره میتواند به ما صدمه بزند یا از آن سوءاستفاده کند به انجام امور خود بپردازیم. اهمیت حریم خصوصی از این نیز فراتر رفته و افراد مایلند تا با آسودگی صحبت کنند، ارتباط برقرار کنند و سخنان دیگران را بشنود. حالا تصور کنید این حریم حفظ نشود و هر کس از هر فرهنگ و با هر درجه دوری و نزدیکی بتواند به همه مراودات و گفتگوهای ما دسترسی داشته باشد. در این شرایط هیچ امنیت و فردیتی برای افراد جامعه باقی نمیماند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات ضبط صدا با گوشی میپردازیم.
جرم ضبط صدا بهصورت مخفیانه
در برخی موارد دیده شده است که افراد مکالمه تلفنی خود را با شخصی دیگر ضبط میکنند. همچنین وقتی در جمعی نشستهاند صدای افراد را با دستگاههای مختلف ضبط نموده و از آن صدای ضبط شده سوءاستفاده میکنند. طبق قانون ضبط صدا بدون اجازه گرفتن از افراد جرم محسوب میشود. فرقی نمیکند که از صدای ضبط شده سوء استفاده شود یا خیر. درصورتیکه صدای فردی بدون اجازهاش ضبط شود او میتواند با مراجعه به دادگاه خواهان مجازات فرد ضبطکننده شود.
ضبط صدا برای اثبات جرم
در برخی موارد دیده شده است افراد صدای دیگری را ضبط میکنند تا به عنوان مدرک در دادگاه بر علیه او استفاده کنند. یا به این وسیله بتوانند جرم فرد را در دادگاه اثبات نمایند. دراینباره باید بگوییم که مکالمه تلفنی ضبط شده یا هر صدای دیگری که افراد برای اثبات جرم آن را ضبط میکنند در دادگاه ادله محکمهپسندی محسوب نمیشود. سنجیدن اعتبار آن به نظر قاضی بستگی دارد. بعضی از افراد تصور میکنند که اگر فردی بهصورت تلفنی آنها را تهدید کرد یا فحاشی نمود میتوانند با ضبط صدای او جرمش را اثبات کنند. در این خصوص باید بگوییم اثبات فحاشی و تهدید نیز از این طریق امکانپذیر نیست. میبایست برای اثبات آنها دو نفر شاهد به دادگاه ارائه نمود.
قانون گذار چه مجازاتی را برای ضبط کننده صدا بدون اجازه افراد در نظر گرفته است؟
طبق قانون کسی که صدای دیگران را بدون رضایت آنها ضبط میکند مستحق مجازات است و مجازات او بر حسب میزان جرمی که مرتکب شده است اعمال میشود. از دیگر جرایمی که قانون مجازات برای ان مجازات در نظر گرفته است هک کردن است. اگر به این مطلب علاقه دارید به مجازات هک کردن چیست؟ مراجعه کنید.
مجازات فرد ضبط کننده بدون سوء استفاده از صدا
چنانچه فردی مرتکب جرم ضبط صدا بدون اجازه افراد شود اما از آن صدای ضبط شده هیچگونه سوءاستفادهای نکند قانون او را به تحمل ۳ تا ۱۶ ماه حبس محکوم میکند. البته این مجازات در صورتی اجرا میشود که فرد شاکی خصوصی داشته باشد. همچنین مجازات او نیز قابل جایگزینی بوده و میتواند با پرداخت جریمه نقدی مجازات خود را تبدیل کند.
مجازات ضبط کننده صدا به همراه سوء استفاده از آن
چنانچه فردی صدای دیگری را بدون رضای او ضبط کند و سپس با آن صدا اقدام به تهدید طرف مقابل نماید یا این که صدا را پخش کند تا به فرد آسیب بزند یا آبروی او را ببرد مجازات سنگینتری نسبت به فردی دارد که فقط صدا را ضبط کرده است. مجازات اینگونه مجرمین تحمل ۱۶ ماه تا دو سال حبس است. ممکن است قانونگذار مجرم را جریمه نقدی نیز کند که جریمه نقدی او تا چهل میلیون ریال است.
یکی از مهمترین تکالیف قانونی برای زنان که به موجب عقد نکاح ایجاد میشود، تمکین از شوهر است که این تمکین به صورت تمکین عام و تمکین خاص مفهوم پیدا میکند.
باتوجه به اهمیت تمکین زن در زندگی مشترک و پیش بینی چنین تکلیفی در قانون، این سوال مطرح میشود که آیا در صورت عدم تمکین و ناشزه بودن، باز هم زن میتواند از شوهرش جدا شود؟ یا اینکه عدم تمکین از طرف زن سبب از بین رفتن حق طلاق وی خواهد شد؟ در این مطلب از مجله دلتا به موضوع طلاق از طرف زن ناشزه میپردازیم.
اگر زن تمکین نکند میتواند طلاق بگیرد؟
در پاسخ به این سوال باید بین موردی که زن با دلیل موجهی تمکین نمیکند یا اینکه بدون هیچ مانع قانونی از تمکین در برابر شوهر امتناع کرده و قصد طلاق گرفتن دارد تفاوت قایل شویم.
درصورتیکه زن به دلایل موجهی همچون ترس از ضرر بدنی از طرف شوهر، با او در یک منزل زندگی نکرده و عدم تمکین اتفاق افتاده است، نمیتوان حق طلاق را به دلیل عدم تمکین از وی گرفت. چرا که زن به دلیل ایجاد عسر و حرج یا سختی غیر متعارف مرتکب عدم تمکین شده است. در واقع خود مرد اسباب عدم تمکین زن را فراهم کرده است.
اما اگر عدم تمکین صرفا از روی لجبازی باشد و زن دلیل موجهی برای عدم تمکین خود نداشته باشد، دادگاه حکم بر طلاق زن صادر نمیکند. زن برای طلاق گرفتن باید از طریق طلاق توافقی یا طلاق خلع اقدام کند. در این شرایط باید رضایت شوهر را برای طلاق گرفتن به دست بیاورد. ولی هیچگونه مجازاتی برای عدم تمکین زن در نظر گرفته نمیشود.
نکته مهم این است که زن همواره برای اینکه بتواند از شوهر خود طلاق بگیرد باید دلیل موجهی به دادگاه ارائه کند. مانند اینکه مرد نفقه نپردازد. زندگی مشترک با همسر خود را ترک کرده و غایب شده باشد. از شروط دوازدهگانه ضمن عقد ازدواج تخطی کرده یا اینکه زن به موجب شرط ضمن عقد، حق طلاق به دست آورده باشد.
به جرات میتوان گفت که مهمترین مساله مطرح شده پس از فوت یک شخص، بحث سهمالارث و نحوه تقسیم ارث میان وراث وی بوده که اتفاقا حجم زیادی از پروندههای مطرح شده در دستگاه قضایی به اختلافات مربوط به تقسیم ترکه اختصاص دارد.
گاهی یک فرد، پیش از والدین خود فوت میکند، دراینصورت پدر و مادر از وی ارث خواهند برد. در چنین حالتی این سوال مطرح میشود که سهمالارث پدر متوفی به چه میزان است؟ همچنین وجود و عدم وجود کدام یک از خویشاوندان متوفی، میزان سهمالارث پدر را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟ در این نوشتار از مجلهدلتا به ارث بردن پدر از فرزند میپردازیم.
سهمالارث پدر در فرض وجود فرزند و نبود مادر
سهمالارث پدر در حالت وجود یک دختر
فرض سهمالارث پدر در حالت وجود یک دختر در ماده ۹۰۸ قانون مدنی بیان شده است. « هرگاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با یک دختر، فرض هر یک از پدر و مادر یک ششم ترکه و فرض دختر نصف آن خواهد بود. مابقی باید بین تمام وراث به نسبت فرض آنها تقسیم شود. »
بنابراین، اگر فردی فوت کند و وراث او پدر و یک دختر او باشد، سهمالاررث پدر یک ششم ترکه بوده و یک دوم ترکه نیز سهمالارث دختر وی خواهد بود. اکنون، اگر یک ششم و یک دوم را جمع کنیم، حاصل چهار ششم میشود. یعنی دو ششم از ترکه باقی میماند. این باقی مانده ترکه میان پدر و دختر به نسبت سهمالارث آنها تقسیم میگردد. بنابراین سهمالارث پدر به نسبت یک ششم افزایش خواهد یافت.
سهمالارث پدر در حالت وجود فرزند پسر
اگر فردی فوت شود و علاوه بر پدر وی، دارای یک یا چند فرزند پسر یا چند فرزند پسر و دختر نیز باشد، در این حالت، یک ششم ترکه ارث پدر بوده و بقیه ترکه سهمالارث فرزندان میشود. اگر به مطلب مرتبط با ارث علاقه دارید مطلب فقط در این شرایط خواهر و برادر ارث میبرند را مطالعه کنید.
بنابراین در این حالت، سهمالارث پدر همان یک ششم خواهد بود. اکنون اگر تمام فرزندان پسر باشند، سهمالارث آنها به تساوی میان آنها تقسیم میشود. اگر فرزندان پسر و دختر با هم باشند، سهم فرزند پسر دو برابر فرزند دختر خواهد بود.
مهر یا همان مهریه، مالی است که به هنگام عقد نکاح بر اساس ضوابط شرع، رسم و عادت اقوام مختلف از طرف مرد به زن پرداخت میشود.
یکی از حقوق مالی زن، دریافت مهریه است که به موجب عقد ازدواج به وی تعلق میگیرد. به موجب عقد، زن مالک مهریه میشود و میتواند هر زمان که بخواهد آن را مطالبه کند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع پرداخت نکردن مهریه میپردازیم.
در موارد زیر مهری بر عهده مرد نیست
اگر در عقد، مهریه معین نشده باشد یا عدم مهر شرط شده باشد یا مهریه مجهول بوده یا مالیات نداشته و قبل از رابطه جنسی زوجین یکی از آنها فوت کند.
ماده ۱۰۸۸ قانون مدنی
اگر یکی از زوجین قبل از تعیین مهر و قبل از رابطه جنسی بمیرد زن مستحق هیچگونه مهر نیست.
اگر ازدواج باطل باشد و بین زن و مرد رابطه جنسی رخ ندهد.
ماده ۱۰۹۸ قانون مدنی
درصورتیکه عقد نکاح اعم از دائم یا موقت باطل بوده و رابطه جنسی واقع نشده باشد زن حق مهر ندارد و اگر مهر را گرفته شوهر میتواند آن را استرداد نماید.
اگر ازدواج باطل باشد، رابطه جنسی نیز انجام شده باشد ولی زن آگاه به باطل بودن ازدواج باشد.
ازدواج قبل از رابطه جنسی فصل شود. البته این مورد یک استثنا دارد، آنهم این است که عیبی در مرد وجود داشته باشد که دراینصورت نصف مهریه به زن تعلق میگیرد. اگر به مطالب مهریه علاقه دارید به مطلب آیا گرفتن مهریه از خانواده شوهر امکانپذیر است؟ مراجعه کنید.
موارد پرداخت نصف مهریه مندرج در عقدنامه
ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی بیان داشته است، اگر مرد قبل از رابطه جنسی زن را طلاق دهد در اینصورت مهریه پرداخت نشده باشد نصف آن پرداخت میشود و اگر پرداخت شده باشد نصف آن برگردانده میشود.
ماده ۱۰۹۷ قانون مدنی بذل مدت را مشخص کرده است. یعنی در ازدواج موقت قبل از رابطه جنسی مرد مدت را به زن ببخشد و ازدواج موقت را بر هم بزند.
اگر قبل از رابطه جنسی میان زوجین به خاطر وجود عیب در مرد، زن ازدواج را فسخ کند. اگر بعد از رابطه جنسی باشد اینچنین نیست و کل مهریه را باید بپردازد.
موارد پرداخت نصف مهرالمثل
اگر قبل از رابطه جنسی به واسطه عیب در مرد از جانب زن ازدواج فسخ شود و مهریه تعیین نشده باشد دراینصورت به زن نصف مهرالمثل تعلق میگیرد.
آیا اصلا میتوان از طریق فضای مجازی مانند تلگرام، واتساپ یا اینستاگرام ارتباط نامشروعی را برقرار کرد؟ آیا جرم رابطه نامشروع از طریق فضای مجازی نیز قابل اثبات است؟
در قانون مجازات اسلامی جرایمی مورد پیش بینی قرار گرفته است. با استناد به آنها میتوان اشخاصی را که اقدام به برقراری رابطه نامشروع و اعمال منافی عفت با دیگری میشوند را مجازات نمود. جرم رابطه نامشروع ممکن است هم در واقعیت و بهصورت فیزیکی اتفاق افتاده باشد و هم بهصورت مجازی و با استفاده از نرم افزارهای ارتباطی همچون واتساپ یا اینستاگرام. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع رابطه نامشروع در اینستاگرام و واتساپ میپردازیم.
اثبات رابطه نامشروع از طریق واتساپ
از دیگر نرم افزارهای موجود در فضای مجازی که ممکن است بستر ارتکاب جرم رابطه نامشروع باشد، واتساپ است. در پاسخ به این سوال که اثبات رابطه نامشروع از طریق واتساپ به چه صورت است نیز باید گفت که اصولا قاضی پس از طرح شکایت از جرم رابطه نامشروع، امکان صدور دستور پرینت پیامهای رد و بدل شده در واتساپ را ندارد و این شاکی است که میبایست به نحوی، متن پیامهای رد و بدل شده که شامل ارتباط نامشروع هستند را به قاضی ارائه نماید.
قاضی پس از صحت انتساب چتها و رابطه نامشروع به طرفیندعوا میتواند در خصوص برقراری رابطه نامشروع به علم رسیده و حکم صادر کند. البته ممکن است که محتوای پیامها را رابطه نامشروع ندانسته و شکایت را رد کند. چرا که این کاملا به قاضی بستگی دارد که با ادله ارائه شده قانع شود یا خیر. البته اگر به همراه پیامهای رد و بدل شده در واتساپ اقرار طرفین نیز ضمیمه پرونده شود اثبات رابطه نامشروع از طریق فضای مجازی سادهتر خواهد شد.
اثبات رابطه نامشروع از طریق اینستاگرام
علاوه بر امکان اثبات رابطه نامشروع از طریق واتساپ، امکان اثبات رابطه نامشروع از طریق اینستاگرام نیز وجود دارد. منتها شخصی که شاکی ارتباط نامشروع در فضای مجازی است، باید خودش اقدام به ارائه اسناد و مدارک کافی همچون اسکرین شات چتها و تصاویر رد و بدل شده نماید. لذا مانند اثبات رابطه نامشروع از طریق پیامک، قاضی نمیتواند دستور پرینت پیامهای رد و بدل شده را صادر کند.
البته در این موارد نیز اسکرین شات ارائه شده صرفا در حد نشانه معتبر بوده است. اگر برای قاضی این علم و یقین را ایجاد نماید ممکن است منجر به صدور حکم شود. اما اگر قاضی به دلیل ساختگی، جعلی بودن یا عدم انتساب چتها به طرفین دعوا این مدرک را قبول نکند میتواند طرفین را تبرئه نماید.
افرادی که با متوفی قرابت نسبی (مانند فرزند) یا قرابت سببی (مانند زوج یا زوجه) دارند، با توجه به درجه و قرابت (نزدیکی) در طبقات مختلفی قرار میگیرند که با توجه به طبقه و جایگاهشان میزان سهمالارث هر یک متفاوت خواهد بود.
از جمله کسانی که از فرد فوت شده ارث میبرند خواهر و برادر متوفی هستند که در دسته دوم طبقه بندی وراث قرار میگیرند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع ارث خواهر و برادر میپردازیم.
طبقات ارث
• طبقه اول: پدر و مادر، اولاد و اولاد اولاد (نوه) درجه اول: پدر و مادر و اولاد متوفی دوم: اولاد اولاد (نوهها) سوم: اولاد اولاد اولاد (نبیرهها) • طبقه دوم: اجداد (پدر ومادر بزرگ) و برادر و خواهر و اولاد آنها درجه اول: جد (پدر پدر و پدر مادر) و جده (مادر پدر و مادر مادر) و برادر و خواهر دوم: پدر جد و مادر جد و پدر جده و مادر جده و فرزندان برادر و خواهر • طبقه سوم: عمات (عمه) و عمام (عمو) و اخوان (دایی) وخالات (خاله) و اولاد آنها درجه اول: عمو و عمه و خاله و دایی درجه (درجه اول) و اولاد آنها (درجه دوم) دوم: عمو و عمه و خاله و دایی پدر و مادر (درجه اول) و فرزندان آنها (درجه دوم)
خواهر و برادر در چه حالتی از متوفی ارث میبرند؟
با وجود خواهر و برادر متوفی دیگر فرزندان آنها شامل وراث نخواهند بود. تا زمانیکه حتی یک نفر از طبقه دوم وجود داشته باشد به طبقه بعد ارثی نخواهد رسید.
طبق قانون ارث اگر وراث متوفی فقط یک خواهر یا یک برادر باشد همه ارث به او خواهد رسید. اما اگر چند خواهر یا چند برادر باشند ارث به طور مساوی بین آنها تقسیم خواهد شد. ولی اگر وراث برادر و خواهر پدری (از پدر مشترک) متوفی باشند سهم برادرها دو برابر خواهرها خواهد بود.
در قانون تقسیم ارث اگر وراث متوفی خواهر و برادرانی باشند که از نظر مادری اشتراک دارند نه پدری مال به طور مساوی بین خواهر و برادران تقسیم میشود. دیگر برادران دو برابر خواهران از ارث سهم نخواهند داشت بلکه سهم هریک مساوی با دیگران خواهد بود.
وراث متوفی اگر هم خواهران و برادران پدری و مادری باشند(در پدر و مادر مشترک) مال را به شش قسمت تقسیم کرده یک قسمت به خواهر و برادر مادری و مابقی به خواهر و برادر پدری به نسبت هر برادر دو برابر خواهر خواهد رسید.
در مورد ارث بردن خواهر و برادر از متوفی فرقی نمیکند متوفی مرد یا زن باشد و اگر متوفی خواهر و برادری نداشته باشد ارث به فرزندان خواهر و برادرهای او خواهد رسید.
نحوه ارث بردن فرزندان خواهر و برادر
اگر برای میت نه برادر باشد و نه خواهر، اولاد اخوه (فرزند خواهر و برادر) قائم مقام آنها شده و همراه با پدربزرگ و مادربزرگ ارث میبرند. در اینصورت تقسیم ارث نسبت به اولاد اخوه (فرزندان برادران) بر حسب نسل به عمل میآید یعنی هر نسل سهم کسی را میبرد که به واسطه او به میت میرسد.
یعنی فرزند خواهر حتی اگر پسر باشد به میزان یک دختر ارث میبرد و فرزند برادر حتی اگر دختر باشد دو برابر و اندازه یک پسر ارث میبرد.
برای هر جرمی در قانون مجازات اسلامی مجازاتی جداگانه در نظر گرفته شده است مگر در شرایطی خاص که اگر فرد مرتکب جرمی شود مجازات نمیشود.
هر انسانی حق دارد در هنگام مواجه شدن با خطر برای دفاع از جان، مال و ناموس خود و افرادی که دفاع از آنها بر وی واجب است، اقدام کند. این اقدام در اصطلاح “دفاع مشروع” نامیده میشود. که علاوه بر فقه اسلام، قانون مجازات اسلامی کشور ما و قوانین جزایی سایر کشورها نیز به آن پرداختهاند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات نشدن افراد میپردازیم.
ارتکاب جرم در این شرایط مجازات ندارد
دفاع مشروع در قانون مجازات اسلامی تعریف نشده و بیشتر تاکید این قانون، بر ذکر مصادیق دفاع مشروع است. ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ دراینباره گفته هرگاه فردی در مقام دفاع از نفس، عرض، ناموس، مال یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر هرگونه تجاوز یا خطر فعلی یا قریبالوقوع با رعایت مراحل دفاع، مرتکب رفتاری شود که طبق قانون جرم محسوب میشود، در صورت اجتماع شرایط، فرد مجازات نمیشود.
درباره این ماده، چند مورد مطرح میشود که یکی از این موارد، موضوع تجاوز است. در حقیقت این سوال مطرح میشود که تجاوز باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ تجاوز نسبت به چه مواردی باید صورت گیرد و اینکه دفاع چگونه باشد؟
ماده ۱۵۶قانون مجازات اسلامی به دفاع فرد از نفس، عرض و ناموس اشاره کرده است، نه شخص؛ به همین دلیل باید گفت که این نوع دفاع تنها درباره شخص حقیقی ممکن است.
همچنین موضوعی که میتوان از آن دفاع کرد، نفس به معنای جان است. در خصوص عرض و ناموس نیز باید گفت که مفهوم این دو واژه، تا حدود بسیاری معادل یکدیگر و به معنای حیثیت و آبرو است.
در خصوص معنای آزادی تن نیز باید گفت که کسی نمیتواند دیگری را بازداشت کند؛ همچنین “تن خود یا دیگری” نیز به این معناست که میتوان از خود و نیز از دیگری در برابر تجاوز یا خطر فعلی یا قریبالوقوع دفاع کرد.
شرایط تحقق دفاع مشروع
نخستین شرط تحقق دفاع مشروع این است که باید در برابر یک حمله فوری و جدی باشد. یعنی جان، مال و آبروی یک نفر را مورد لطمه قرار دهد.
همچنین راه دیگری برای دفع این حمله وجود نداشته باشد.
رفتار ارتکابی برای دفع تجاوز یا خطر ضرورت داشته باشد.
دفاع مستند به دلایل معقول یا ترس عقلایی باشد.
خطر و تجاوز بهسبب اقدام آگاهانه یا تجاوز خود فرد و دفاع دیگری صورت نگرفته باشد.
دسترسی به پلیس بدون فوت وقت عملا ممکن نباشد یا مداخله آنان در دفع تجاوز و خطر مؤثر واقع نشود.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی مطلب مجازات هک کردن چیست؟ را مطالعه کنید.
بیتوجهی طرفین قرارداد اجاره، به موضوعات حقوقی باعث میشود تا اشکالات زیادی در تنظیم این قراردادها به وجود آید.
اجاره، قراردادی است که طبق آن یک نفر (صاحبخانه) مال منقول یا غیر منقول خود را به فرد دیگری (مستأجر) برای مدت معین و در ازای دریافت اجارهبها (کرایه) واگذار میکند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع قرارداد اجاره و نکات مهم آن میپردازیم.
بدون ذکر مدت، اجاره نکنید
حتما مدت اجاره را در قرارداد مشخص کنید. در غیر اینصورت قرارداد اجاره شما مثل خانهای خواهد بود که از پای بست ویران است. به طور معمول در اجاره محلهای مسکونی، اجاره یک ساله است. همچنین اگر در مورد زمان آغاز اجاره چیزی در قرارداد اجاره ننوشتید، زمان انعقاد قرارداد، زمان اجاره خواهد بود.
سند را زیر ذره بین قرار دهید
سند ملک را بگیرید و کاملا بررسی کنید. برای این کار خجالت و تعارف را کنار بگذارید. اولین چیزی که در سند باید به آن دقت کنید، اسم مالک یا مالکان آن است. اگر مالک سند همان کسی است که به عنوان موجر (صاحبخانه) پیش روی شما نشسته است، مشکلی وجود ندارد. اما اگر ملک چند مالک دارد و یکی از آنان به عنوان موجر رو به روی شما حاضر شده است برای بستن قرارداد عجله نکنید. حتما از موجر بخواهید که مدرکی به شما ارائه کند که نشان دهد سایر مالکان هم رضایت به اجاره دادن ملک دارند.
تعمیر بنا هم تشریفاتی دارد
اگر بعد از این که ملک را اجاره کردید، موجر خواست که ملکش را تعمیر کند به طوری که این کار مانع استفاده شما از ملکتان شود، مثلا قصد کرد که چاه فاضلاب زیر خانه را به بیرون از ملک انتقال دهد، آگاه باشید که چنین حقی برای موجر وجود ندارد. البته در یک وضع استثنایی ممکن است موجر بتواند دست به چنین کاری بزند و آن وقتی است که تأخیر در تعمیرات باعث ضرر به موجر میشود. دراینصورت موجر میتواند ملک را تعمیر کند و مستأجر هم نمیتواند اعتراض کند. تنها کاری که در این حالت از دست مستأجر برمیآید این است که قرارداد اجاره را فسخ کند.
اما گاهی ممکن است مستأجر تمایل به تعمیرات در بنا داشته باشد. اگر مستأجر بدون اجازه موجر در مورد اجاره تعمیراتی صورت دهد، حق ندارد هزینه آن را از موجر مطالبه کند.
خوش حساب باشید
مستأجر باید خوش حساب باشد و در زمانهایی که در قرارداد تعیین شده است، اجاره را پرداخت کند البته در مقابل این پرداختها باید رسید بگیرد تا بعدا بتواند ثابت کند که اجاره را پرداخته است.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی مطلب مجازات هک کردن چیست؟ را مطالعه کنید.
از نقطه نظر قانونی، مهریه تکلیفی است که شوهر تعهد نموده و طبعا خانواده شوهر مسئولیت قانونی نسبت به پرداخت آن ندارد مگر در شرایطی خاص.
مهریه به مالی اطلاق میشود که مرد در هنگام عقد نکاح به زن پرداخت یا متعهد به پرداختن آن میشود و در عقدنامه بهصورت کتبی درج و ثبت شده و شوهر ذیل آن را امضا مینماید. بنابراین مشخص میشود که مهریه حق شرعی و قانونی زن است که شوهر بایستی در هر زمانیکه زن مطالبه نمود، نسبت به پرداخت آن اقدام لازم را به عمل آورد. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع دریافت مهریه از خانواده همسر میپردازیم.
آیا گرفتن مهریه از پدر شوهر امکانپذیر است؟
از نقطه نظر قانونی؛ مهریه تکلیفی است که شوهر تعهد کرده است. طبعا پدرشوهر مسئولیت قانونی نسبت به پرداخت آن ندارد. پس حتی در مواردی که همسر زن از تمکن مالی برخوردار نبوده و در مقابل؛ پدرشوهر دارای سرمایه زیادی باشد، هیچ مسئولیت قانونی متوجه حال پدرشوهر نیست. مگر در برخی شرایط خاص.
شرایط دریافت مهریه از پدر شوهر
زن در شرایطی که پدرشوهر در عقدنامه نسبت به پرداخت مهریه ضمانت یا تعهدی داده باشد میتواند از پدرشوهر خود مطالبه مهریه کند. توجه داشته باشید که پدرشوهر بایستی تعهد و ضمانت پرداخت مهریه را بهصورت قانونی به امضاء رسانده باشد. استناد به گفتار شفاهی پدرشوهر در خصوص پرداخت یا ضمانت پرداخت مهریه زن آنچنان از جایگاه قانونی برخوردار نیست. اگر به مباحث مهریه علاقه دارید مطلب زن از چه اموالی نمیتواند مهریهاش را بردارد؟ را مطالعه کنید.
همچنین در شرایطی که پدرشوهر فوت کرده باشد و تعهد مهریه را در زمان عقد نکاح کرده باشد، زن میتواند تقاضای مهریه خود را به ورثه پدرشوهر فوت شده اعلام کند. ورثه مکلف به پرداخت مهریه به عنوان دین ممتاز از محل سهمالارث هستند.
نحوه دریافت مهریه از مادرهمسر
گاهی برخی خانمها به منظور اطمینان بیشتر از خانواده شوهر میخواهند که آنها در عقدنامه، خود را ضامن تعهدات شوهر از جمله مهریه معرفی کنند. این سند جزو اسناد رسمی است قابل اجرا در خصوص افرادی است که ضامن شدهاند. اگر مادرهمسر ضامن پرداخت مهریه شود، ابتدا لازم است زن تا در صورت رسمی بودن سند، از طریق اداره اجرای ثبت یا دادگاه خانواده نسبت به مطالبه مهریه اقدام نماید.
برخی مواقع مهریهها به جز سکه طلا هستند و گاهی اوقات زوجین تصمیم میگیرند تا وسیله یا شی قیمتی و تزئینی دیگری را به عنوان مهریه خود قرار دهند.
یکی از متداولترین مهریههایی که زوجین انتخاب میکنند شاخه گل، شاخه نبات یا سفر است. اما گاهی اوقات این سوال پیش میآید که آیا میتوان مهریه را تغییر داد و شاخه گل را تبدیل به سکه تمام بهار آزادی کرد یا خیر؟ در این مطلب از مجله دلتا به موضوع تبدیل مهریه غیر نقد به پول میپردازیم.
مهریه
مهریه از سنتهای دیرینه و یکی از ارکان مهم در اسلام و کشور اسلامی ماست. آنقدر مهم که حتی در ازدواج های موقت، اگر مهریه تعیین نگردد، آن ازدواج باطل خواهد بود. البته تعیین کردن عجیبترین مهریهها نیز اخیرا مشکلساز شده است.
شرایط مهریه چیست؟
مالیت داشته باشد: مانند سکه، زمین، پول و سهام دارای ارزش مالی و منفعت اقتصادی باشد.
تملک قابل قبول باشد: یعنی اولا مرد باید مالک باشد و اگر مالکیت آن را به زن منتقل کند.
معلوم و معین باشد: مقدار، جنس و اوصاف مشخص است مثلا ۱۰۰۰ سکه بهار آزادی.
در ملک زوج باشد: مهریه باید در زمان وقوع عقد متعلق به مرد باشد یا زمانی که زن مهریه خود را بخاطر داشته باشد، مرد با پول و دارایی خود را آن را تهیه کند.
آیا میتوان مهریه را تغییر داد؟
در پاسخ به این سئوال باید گفت که مهریه را نمیتوان تغییر داد. اگر برای مثال گل رز به عنوان مهریه انتخاب شده باشد باید دقیقا همان گل به عنوان مهریه به زوجه داده شود. اگر به مباحث مهریه علاقه دارید به مطلب آیا برای بار دوم میتوان مهریه را به اجرا گذاشت؟ مراجعه کنید.
برخی مواقع خانمها به اشتباه فکر میکنند که میتوانند وجه نقد گل رز که به عنوان مهریه انتخاب شده است را به عنوان مهریه از همسر خود دریافت کنند. اما این موضوع اشتباه است و شوهر به رد قیمت گلها بابت مهریه محکوم نمیشود.
توافق زوجین میتواند مهریه را تغیر دهد
البته اگر دو طرف بهصورت دیگری با یکدیگر توافق کرده باشند و آن را در سند عقد و در محضر به ثبت رسانده باشند میتوانند به جای دریافت شاخه گل وجه نقد را به عنوان مهریه از همسر خود مطالبه کنند.
هر مهریهای که بهصورت عقلانی و مشروع انتخاب شده باشد و در سند ازدواج باشد باید به همان صورت به زن تحویل داده شود. یعنی حتی اگر یک کامیون گل رز هم به عنوان مهریه خانم انتخاب شده باشد باید به همان اندازه تحویل زن داده شود.
قانونگذار کشور ما با تصویب جرایم رایانهای و مشخص کردن هر نوع جرم خاص آن، مجازاتی را نیز برای هر یک در نظر گرفت. جرم هک نیز یکی از انواع جرایم رایانهای است.
فضای مجازی و دنیای اینترنت با تمام مزایا و کاربردهایی که برای هریک از ما در زندگی داشته، مشکلات و دردسرهای بسیاری را نیز با خود به همراه داشته است و به تبع آن جرایم جدیدی، یعنی جرایم رایانهای را به جرایم سنتی موجود افزوده است که یکی از این جرایم رایانهای، جرم هک است. جرم هک که متاسفانه بسیار هم شاهد وقوع آن در جامعه هستیم، مجازات مختص به خود را به همراه دارد. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات سنگین هک کردن میپردازیم.
معنای هک کردن
هک کردن در حقیقت یک اصطلاح تخصصی در حوزه علوم مربوط به کامپیوترها است. در عمل با این کار شخص دیگری بدون رضایت صاحب اکانت (حساب) میتواند بهصورت غیر مجاز به آن اکانت دسترسی غیر مجاز پیدا کند.
مجازات جرم هک کردن چیست؟
هک جرم محسوب میشود و مانند سایر جرمها مجازات دارد که آن هم بستگی به میزان تخلف صورت گرفته دارد. مجازات این جرم بهصورت حبس و پرداخت جریمه بهصورت نقدی است. جرم هک کردن هر چقدر بزرگتر باشد جزای آن نیز به طبع بیشتر است. مجازات جرم هک، حبس از ۹۱ روز تا یک سال و جزای نقدی از ۵۰۰ هزار تومان تا ۲ میلیون تومان است. البته باز هم ذکر میکنیم که بستگی به میزان جرم مرتکب شده دارد که چه چیزی هک کرده و هدفش از این کار چه بوده است. البته در زمانهای متفاوت جزای جرمها نیز متفاوت میشوند. ولی اکنون جزای جرم هک کردن همین موارد است. صد البته که با هکرهای حساب بانکی یا اطلاعات امنیتی برخورد بدتری میشود و به راحتی از آنها نمیگذرند چرا که جرم آنها بیشتر است.
شکایت از جرم هک
اگر قربانی هکرها قرار گرفتید، میتوانید از طریق ثبت در سامانه رسمی پلیس فتا و همچنین مراجعه به دادسرای جرایم رایانهای با ارائه اسناد و مدارک لازم اقدام به شکایت کرده و جبران خسارت نمایید.
زندگی در آپارتمانهای امروزی نیازمند یادگیری و آموزش نوعی جدید از فرهنگ است. فرهنگ آپارتمان نشینی که بخشی از آن به آرامش و بخش دیگر آن به آسایش خود ما و دیگران مرتبط است.
در آپارتمانها فضاهایی به عنوان فضای مشاع شناخته میشود که برای استفاده شریکی اهالی و ساکنین آن است. راه پله آپارتمان یکی از این فضاهای مشاع است که قوانین مربوط به خود را دارد. در این نوشتار از مجله دلتا به موضوع گذاشتن جاکفشی جلوی در آپارتمان میپردازیم.
در قانون تملک آپارتمان گذاشتن جاکفشی بیرون درب ورودی چه حکمی دارد؟
اگر از وکلای باتجربه این سوال را بپرسید متوجه میشوید که گذاشتن جاکفشی جلوی درب آپارتمان طبق قانون تملک آپارتمانها ممنوع است.
این تبصره در حالت کلی و شرایط همه ساختمانهاست. اما اگر تمامی ساکنینی که بهصورت مشترک از فضای مشاع راه پله استفاده میکنند، بر سر این موضوع به توافق برسند، مانعی ندارد.
شرایط هر ساختمان میتواند متفاوت باشد. بر همین اساس اگر همه ساکنین با این موضوع مشکلی نداشته باشند و تنها یکی از ساکنین موافقت نداشته باشد، گذاشتن جاکفشی جلوی درب ورودی خانهها ممنوع است.
گذاشتن جا کفشی همسایه جلوی درب واحد مجاز است؟
از نظر قانونی این کار ممنوع است. اما بهطور کلی استفاده از فضاهای مشاع در ساختمان، با داشتن اذن تمامی ساکنین میتوان از فضا استفاده کرد.
بنابراین در صورتیکه همه همسایگان در یک ساختمان، با قراردادن کفش جلوی درب واحد مشکلی نداشته باشند، این کار مانعی ندارد.
چرا نباید جاکفشی و کفشها را درون راه پله بگذاریم؟
طبق فرهنگ آپارتمان نشینی میدانیم که هماهنگی و یکدست بودن فضای راهروی هر ساختمان، نظم و زیبایی بیشتری ایجاد میکند.
در بیشتر مواقع، شلوغی راه پلهها باعث ایجاد دردسر در رفت و آمد دیگر ساکنین میشود. این موضوع در ساختمانهایی که آسانسور ندارند، پر رنگتر است.
از طرفی قرار دادن جاکفشی در راه پلههای کوچک، میتواند فضا را برای رفت و آمد افراد سختتر کند.
برای این که تمامی ساکنین از نظم و قانون ساختمان مطلع باشند، مدیر ساختمان میتواند تمامی قوانین را بر روی تابلو اعلانات آپارتمان که معمولا در قسمت لابی نصب میشود، بنویسد تا همه در جریان قوانین قرار بگیرند.
حکم گذاشتن جا کفشی جلوی در بدون هماهنگی با همسایگان چیست؟
طبق قانون این کار میتواند حکم مزاحمت برای همسایهها داشته باشد! این کار در برخی از موارد میتواند نمونهای از جرایم کیفری تصرف عدوانی باشد.
ساکنین میتوانند مانع از گذاشتن جاکفشی بیرون از واحد یکی از همسایگان شوند؟
بله. در صورتی که یکی از ساکنین جاکفشی خود را بیرون از منزل گذاشته باشد، دیگر همسایهها میتوانند با او مخالفت کنند. چرا که طبق قوانین مدنی ایران، استفاده نادرست و شخصی از مشاعات ساختمان ممنوع است.
عقد ازدواج یک نهاد اجتماعی مهم است که از لحاظ شرعی و قانونی و اجتماعی شرایطی دارد. ولی با این حال ممکن است زن یا مرد در هنگام ازدواج، اموری را از هم مخفی کنند یا به بیانی دیگر طرف مقابل را فریب دهند تا رضایت وی را برای ازدواج جلب کنند.
یکی از مواردی که ممکن است عقد نکاح بر مبنای آن منعقد شود، نداشتن سابقه ازدواج شوهر یا زن است. با توجه به این که ازدواج موقت در شناسنامه شخص درج نمیشود. همچنین گاهی ممکن است شخص به وسیله جعل یا با اعمال متقلبانه و با توجه به امکان حذف ازدواج قبلی و طلاق از شناسنامه در دوران عقد، ازدواج قبلی خود را از طرف مقابل پنهان کند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات پنهان کردن ازدواج قبلی میپردازیم.
فریب در ازدواج
ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی میگوید: «هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف شرط شده بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود.»
ماده قانونی بعدی، ماده ۶۴۷ کتاب پنجم، تعزیرات از قانون مجازات اسلامی است. این ماده، فریب دادن (تدلیس) طرف مقابل در ازدواج را جرم تلقی و برای آن مجازات تعیین کرده است.
ماده مزبور میگوید: « چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور الکی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، مجرد بودن و امثال آن تدلیس دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود، مرتکب به حبس تعزیری از ۶ ماه تا دو سال محکوم میشود.»
پنهان کردن ازدواج قبلی
یکی از مصادیق بسیار شایع جرم فریب در ازدواج اعلام عدم سابقه ازدواج یکی از طرفین عقد است. به عبارتی دیگر تجرد یکی از مواردی است که عقد بر مبنای آن واقع میگردد.
به طور مثال مردی که قبلا سابقه ازدواج و جدایی از همسر داشته به خواستگاری دختر خانمی میرود و خود را مجرد معرفی میکند. مرد بیان مینماید تاکنون سابقه ازدواج نداشته است و عقد ازدواج بر مبنای این امر واقع میشود.
همچنین ممکن است فردی قصد تجدید فراش داشته باشد و بواسطه اینکه دو شناسنامه دارد، ازدواج اول خود را از زن دوم مخفی مینماید و اقدام به ثبت ازدواج خود در شناسنامه دوم میکند.
از طرفی دیگر همواره این احتمال وجود خواهد داشت که عمل فریب در ازدواج توسط زن رخ میدهد. به طور مثال زن ازدواج پیشین خود را از مرد مخفی نماید.
در این موارد باید بیان داشت که چنین شخصی به حکم قانون مرتکب فریب در ازدواج گردیده، لذا مستوجب شش ماه تا دو سال حبس خواهد بود.
قانونگذار یک مجازات مشخص برای عنوان مجرمانه جرم رابطه نامشروع تعیین کرده است اما قاضی میتواند با در نظر گرفتن اوضاع و احوال متهم، این مجازات را به جزای نقدی تبدیل کند.
رابطه نامشروع هرگونه ارتباط خارج از عرف بین زن و مردی است که باهم ازدواج نکردهاند که دایره گستردهای دارد و شامل انواع زنا هم میشود. اما منظور از رابطه نامشروع در این مطلب جرم تعزیری رابطه نامشروع غیر زنا (بدون رابطه جنسی) است. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع تبدیل کردن مجازات رابطه نامشروع میپردازیم.
شرایط تبدیل مجازات رابطه نامشروع به جریمه نقدی
مجازات رابطه نامشروع، از یک تا ۹۹ضربه شلاق تعزیری است. اما در شرایطی امکان تبدیل آن به جریمه نقدی وجود دارد. این تبدیل مجازات در عرف به خریدن شلاق شناخته شده است که در صورت وجود شرایط مخففه جرم، جریمه نقدی جایگزین شلاق تعزیری میشود. شرایط مخففه در ماده ۳۸قانون مجازات اسلامی آورده شده است.
” جهات تخفیف مجازات عبارتند از:
گذشت شاکی یا مدعی خصوصی
همکاری موثر متهم در شناسایی شرکا یا معاونان، تحصیل ادله یا کشف اموال و اشیاء حاصله از جرم یا به کار رفته برای ارتکاب آن
اوضاع و احوال خاص موثر در ارتکاب جرم، از قبیل رفتار یا گفتار تحریک آمیز بزه دیده یا وجود انگیزه شرافتمندانه در ارتکاب جرم
اعلام متهم قبل از تعقیب یا اقرار موثر وی در حین تحقیق و رسیدگی
ندامت، حسن سابقه یا وضع خاص متهم از قبیل کهولت یا بیماری
کوشش متهم به منظور تخفیف آثار جرم یا اقدام وی برای جبران زیان ناشی از آن
خفیف بودن زیان وارده به بزه دیده یا نتایج زیانبار جرم
مداخله ضعیف شریک یا معاون در وقوع جرم. “
بنابراین درصورتیکه این شرایط وجود داشته باشد و همچنین قاضی تشخیص دهد که تبدیل مجازات به نفع متهم است، میتواند مجازات شلاق تعزیری را به جزای نقدی تبدیل کند.
میزان جریمه نقدی و قیمت هر ضربه شلاق
قیمت هر ضربه شلاق یا میزان جریمه نقدی، در ماده ۲۷قانون مجازات اسلامی مشخص شده است: ” درصورتیکه مجازات مورد حکم، شلاق تعزیری یا جزای نقدی باشد، هر روز بازداشت، معادل سه ضربه شلاق یا سیصد هزار(۳۰۰.۰۰۰) ریال است. چنانچه مجازات متعدد باشد به ترتیب نسبت به حبس، شلاق و جزای نقدی محاسبه میگردد.” که البته ” به موجب مصوبه مورخ ۱۶ آبان ۹۵ هیات وزیران، مجازات نقدی بدل از حبس، مندرج در ماده (۲۷) قانون مجازات اسلامی -مصوب ۱۳۹۲- از مبلغ سیصدهزار (۳۰۰/۰۰۰) ریال به مبلغ چهارصدهزار (۴۰۰/۰۰۰) ریال افزایش پیدا کرده است. ”
بسیاری از افراد، امروزه با وجود دشواریهای گوناگون طلاق و حتی درگیریهایی که در آن پیش میآید، ترجیح میدهند که روند جاری گشتن طلاقشان، روندی سریع، بیمعطلی و بدون درگیری باشد.
یکی از انواع دعاوی خانواده، دعوای طلاق است که متاسفانه امروزه به دلایل گوناگون، شاهد افزایش بیرویه آمار طلاق در سطح جامعه هستیم. به جرأت میتوان گفت که دعوای طلاق تعداد بیشماری از پروندههای دادگاه خانواده را به خود اختصاص داده است. پس بد نیست در اینباره اطلاعات بیشتری بدست آوریم. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع سریع ترین شیوه طلاق میپردازیم.
طلاق توافقی
حق طلاق، حقی است که از سوی قانون به مرد تعلق گرفته است و تنها مرد است که میتواند درخواست طلاق داشته باشد. با این وجود قانونگذار تحت شرایطی به زن اجازه داده است تا تقاضای طلاق را مطرح نماید.
البته از سوی دیگر، مردان تنها زمانی میتوانند به تنهایی اقدام به طلاق دادن همسر خود کنند که تمامی حقوق او، از جمله مهریه مشخص شده در عقدنامه، اجرت المثل، نفقه گذشته و غیره را پرداخت کرده و به تمامی شروط ضمن عقد عمل کرده باشند.
طلاق توافقی دارای چند مرحله است از جمله:
تنظیم توافقنامه بین یکدیگر که البته با مراجعه به وکیل، امکان تنظیم توافقی درستتر که مغایر با قوانین نباشد، بیشتر است. در توافقنامه طلاق توافقی، مسائلی مانند مهریه، تقسیم داراییها، حضانت فرزند و از این دست مورد بررسی و توافق قرار میگیرند.
مراجعه به نهادهای ذیربط برای اخذ نوبت مرکز مشاوره و همچنین جلسه دادگاه خانواده در حضور قاضی
مراجعه به دفاتر ثبت ازدواج و طلاق برای جاری شدن صیغه طلاق
طلاق توافقی به شیوهای که در بالا توضیح داده شد سریعترین راه برای پایان دادن به زندگی مشترک است. چرا که طلاق توافقی نسبت به دیگر راهها و شیوههای ممکن طلاق، پیچیدگی کمتری داشته و روند قضایی و اداری سادهتری دارد و نتیجه آن میتواند منافع طرفین را تضمین نماید.
دیگر راههای سریع جدایی
چنانچه زوجین نتوانند برای طلاق توافقی با یکدیگر به توافق برسند، مردان آغازگر دعوی طلاق نیستند. به این دلیل که اگر مردی تقاضای طلاق کند باید به طور کامل حقوق زن را بپردازد و معمولا این زنان هستند که باید مبادرت به تقدیم دادخواست طلاق نمایند و از دادگاه تقاضای طلاق نمایند. یکی از حقوقی که مردان باید بپردازند مهریه است اگر به مطالبی پیرامون مهریه علاقه دارید مطلب آیا برای بار دوم میتوان مهریه را به اجرا گذاشت؟ را مطالعه کنید.
در ادامه چند روش که به سبب اثبات آنها، زن میتواند آسانتر و سریعتر از دیگر روشها از سوی دادگاه حق طلاق بگیرد را معرفی میکنیم.
مرد بدون اجازه همسر خود زن دیگری بگیرد.
زن بعد از گذشت ۵ سال نتواند بچهدار شود و مشکل عقیمی از مرد باشد.
مرد به مدت شش ماه مفقودالاثر شود یا اینکه بدون عذر موجهی خانواده را ترک گوید و ارتباطی نیز برقرار نکند.
مرد به جرمی مرتکب شود که برای زوجه و حیثیت خانوادگی او بد است. مجازات مذکور میتواند هم حد و هم تعزیر باشد و تفاوتی ایجاد نمیکند.
ابتلای مرد به اعتیاد
مرد به شغلی استغال داشته باشد که منافی عفت و همچنین حیثیت خانوادگی و شأن زن باشد.
مرد دچار جنون یا بیماری صعب العلاجی باشد که امکان حفظ زناشویی را از بین ببرد.
شوهر به مدت ۶ ماه حتی با وجود تذکر و دستور دادگاه از پرداخت نفقه خودداری کند.
هنگامی که زن و مردی با یکدیگر ازدواج میکنند بین آنها حریم و رابطهای ایجاد میشود که در تمام جوامع به رسمیت شناخته شده و مردم برای آن رابطه حرمت قائل هستند. به همین دلیل وارد شدن شخص یا اشخاص دیگر به این حریم جرم خیانت محسوب شده و به شدت با آن برخورد خواهد شد.
اگر زن یا مردی متوجه خیانت همسر خود شده و قصد شکایت از وی را داشته باشد و بخواهد او طبق قانون مجازات شود، باید با راههای اثبات خیانت آشنا باشد تا بتواند آن را به اثبات رسانده و قاضی نیز طبق قانون با فرد خیانتکار برخورد کند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع اثبات خیانت همسر میپردازیم.
خیانت
خیانت کردن جزو مواردی است که قانون مجازات، آن را جرم دانسته است. درصورتیکه شاکی خصوصی نداشته باشد یا شاکی رضایت دهد نیز مجازات فرد خیانتکار اجرا خواهد شد.
طبق قانون، هرگاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل (بوسیدن) یا مضاجعه شوند، به شلاق تا ۹۹ ضربه محکوم خواهند شد. در صورتی این حکم اجرا میشود که فرد شاکی بتواند خیانت همسر خود را به اثبات برساند.
راههای اثبات خیانت
اولین راه اثبات خیانت، اقرار از طرف متهم است. در این راه خود فرد خیانتکار باید در حضور قاضی یا بازپرس پرونده، به خیانت خود اعتراف کرده و آن را نوشته و امضا کند.
راه اثبات این خیانت، برای صیغه موقت ارائه صیغهنامه به دادگاه است. فرد شاکی باید آن را یافته و به دادگاه ارائه دهد. همچنین میتواند با ارائه مدارک لازم قاضی را به دفتر ثبت ازدواج آنها ارجاع دهد. حال اگر ازدواج مجدد مرد دائم باشد که در شناسنامه او به ثبت رسیده و میتوان به راحتی خیانت مرد را به اثبات رساند.
اگر در خیانت زن یا مرد زنا نیز رخ داده شده باشد راه اثبات آن علاوه بر اقرار خود فرد، شهادت ۴مرد عادل یا شهادت ۳ مرد عادل و ۲زن عادل است.
اما آیا با ارائه عکس یا فیلم از خیانت یا ارائه اسکرینشات از چتهای همسر میتوان خیانت او را ثابت کرد؟
حکم خیانت زن به شوهر در فضای مجازی با داشتن عکس یا اسکرینشات از پیامهای همسر میتواند از جمله نشانههای خیانت برای ارائه به قاضی باشد. اما نمیتواند به تنهایی برای اجرای حکم قاضی کافی باشد و تنها راه اثبات، دستور قاضی برای گرفتن پرینت مکالمات است.
به طور کلی برخی از اموال شوهر قابلیت توقیف از طریق مراجع قضایی و به تبع آن فروش مال و برداشتن مبلغ طلب را ندارند.
مهریه یکی از مهمترین حقوق مالی است که در ازدواج برای زن ایجاد میشود. با وقوع عقد ازدواج زن مالک مهریه شده و میتواند هر تصرفی نسبت به آن انجام دهد. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مستثنیات دین در پرداخت مهریهمیپردازیم.
انواع مهریه
مهریه ممکن است بهصورت عندالمطالبه یا عندالاستطاعه بر عهده مرد قرار گیرد. اما معنی آنها چیست؟
مهریه عندالمطالبه
مهریه عندالمطالبه به مهریهای گفته میشود که زن میتواند هر زمان خواست آن را مطالبه کند. و هرگاه زن مهریه خود را مطالبه کرد، مرد باید آن را بپردازد.
عندالاستطاعه
اما مهریه عندالاستطاعه به این شکل نیست. مهریه عندالاستطاعه به این شکل است که با مطالبه زن، مرد در صورتی تکلیف به پرداخت مهریه دارد که توان پرداخت داشته باشد. پس پرداخت آن به توانایی مالی مرد و استطاعت او بستگی دارد. اگر به مباحث مهریه علاقه داترید به مطلب آیا برای بار دوم میتوان مهریه را به اجرا گذاشت؟ مراجعه کنید.
زن از چه اموالی نمیتواند مهریه اش را بردارد؟
برخی اموال شوهر را نمیتوان بابت مهریه توقیف کرد. این اموال مستثنیات دین نامیده می شوند. مستثنیات دین عبارتند از:
یک منزل مسکونی که عرفا در شأن شوهر باشد جز مستثنیات دین است.
اثاثیه مورد نیاز زندگی که برای رفع نیازهای ضروری شوهر و افراد تحت تکفل وی لازم است.
آذوقه موجود به قدر احتیاج مرد و افراد تحت تکفل وی برای مدتی که عرفا آذوقه ذخیره میشود.
کتب و ابزار علمی و تحقیقاتی برای اهل علم و تحقیق متناسب با شأن آنها.
وسایل و ابزار کار کسبه، پیشه وران، کشاورزان و سایر اشخاص که برای امرار معاش ضروری آنها و افراد تحت تکفلشان لازم است.
تلفن مورد نیاز مدیون
مبلغی که در ضمن عقد اجاره به موجر پرداخت میشود، مشروط بر اینکه پرداخت اجارهبها بدون آن موجب عسر و حرج گردد و عین مستأجره مورد نیاز مدیون بوده و بالاتر از شأن او نباشد.
یکی از متداولترین پرسشهای آقایان این است که اگر رابطه نامشروع زن خود را ثابت کند، از پرداخت نفقه به او معاف خواهد بود یا خیر؟
از جمله مهمترین حقوقی که زن به موجب انعقاد عقد نکاح از آن برخوردار میشود، حق دریافت نفقه است. بر اساس شرع و قانون مدنی، مرد، مکلف شده است تا علاوه بر نفقه فرزندان خود، نفقه زن را نیز به وی بپردازد. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع پرداخت نفقه به زن خیانتکار میپردازیم.
تعریف نفقه زن
بر اساس ماده ۱۱۰۷قانون مدنی:” نفقه زن، عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن. از قبیل مسکن، البسه، نان، اثاث منزل و هزینههای درمانی و بهداشتی و خادم، در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض.” بنابراین، در تعریف نفقه باید گفت، نفقه مالی است برای رفع نیازهای زن، که مرد موظف شده است که این مال را پرداخت کند. همچنین، او وظیفه دارد تا تمامی نیازهای مادی زن را بر اساس عرف جامعه برطرف کند.
آیا با وجود رابطه نامشروع زن، نفقه باید پرداخت گردد؟
پاسخ به این سوال منفی است. اثبات خیانت زن موجب عدم تعلق نفقه به وی نمیشود و زن همچنان مستحق دریافت نفقه خود است.
دلیل این امر که اثبات رابطه نامشروع زن موجب محروم شدن او از دریافت نفقه نمیشود به این جهت است که: موجب و سبب اینکه زن از شوهر خویش نفقه دریافت میکند، موجب و دلیل قانونی است، تحت عنوان تمکین عام و خاص. اگر به مباحث قانون مجازات علاقه دارید مطلب آیا کشتن زن خیانتکار مجازات دارد؟ را مطالعه کنید.
لذا صرفا با اثبات عدم تمکین زن، میتوان به او نفقه نپرداخت. رابطه نامشروع هرچند اثبات گردد به تنهایی دلیلی برای جواز عدم پرداخت نفقه نیست.
نفقه بعد از طلاق زن
در پاسخ به این سوال که آیا بعد از طلاق نفقه به زن تعلق میگیرد باید بگوییم، اصولا نفقه بعد از طلاق زن، بر عهده مرد نیست مگر در دو حالت که عبارتند از:
بارداری زن: دراینصورت، صرف نظر از نوع طلاق، تا پایان وضع حمل، مرد ملزم به پرداخت نفقه است. البته بعد از وضع حمل نیز مرد، همچنان، موظف به پرداخت نفقه فرزند خود است؛ اما در خصوص پرداخت نفقه زوجه، دیگر وظیفه ای ندارد.
طلاق رجعی: در پاسخ به این سوال که آیا بعد از طلاق نفقه به زن تعلق میگیرد باید بگوییم، در صورتی که طلاق از نوع طلاق رجعی باشد زن، موظف است تا پایان مدت عده طلاق، در منزل همسرش سکونت نماید. در مقابل، شوهر هم موظف است که نفقه این مدت را به وی بپردازد تا مدت عده به پایان برسد.